۱۳۹۳ شهریور ۹, یکشنبه

گات چیست؟

«بي ترديدگاتها یک جواهر بزرگ و درخشان است كه به بشريت تقديم شده است.»

«ولتر»

«گاتها» يادگار ارزنده و ابدی زرتشت به انسان می باشد، بنا به گفته گاتها خداوند انسان را موجودی با شعور و آگاه آفریده و به او قوه ادراک و تمیز برای انتخاب راه و تعیین سرنوشت خویش را عطا کرده است. آنچه در گاتها بسیار جالب توجه است چگونگی خلقت خداوند است. در تورات که پایه ادیان دیگر قرار گرفته به تبعیت از میتولوژی های سومری و دیگر مذاهب قدیم ، خدایان چون انسان عمل می کنند و جریان خلق موجودات به زبان اسطوره بیان می شود. ابتدا خدای بدون جهان وجود دارد و سپس شروع به خلق گیتی می نماید و به ترتیب هر روز یک از جهان را می آفریند و در شش روز کار خود را انجام داده و در روز هفتم به استراحت می پردازد. در گاتها هیچ اثری از این خلقت اسطوره ای نیست و به چگونگی خلقت ، آغاز و پایان آن ، مراحل خلقت... اشاره ای نمی شود. خدا قدرت محرکه عالم است و از جهان جدا نیست ، زمان و مکان به صورت مبهمی با هم ترکیب شده که قابل توصیف نمی باشد. خلقت انسان نیز صورت کارگاهی ندارد.

اگر فقط به گاتها توجه کنیم و در نظر بگیریم که این یک مجموعه سرودهایی است که در سه هزار و پانصد سال قبل تنظیم گردیده و به زبان شعر آن روز راه زندگی شایسته در آن مطرح شده است و ذهن خود را به کلی از غیر گاتها خالی نماییم هیچ مسئله اسرار آمیز و متافیزیکی درسرود زرتشت نخواهیم یافت و هر چه تا کنون در این مقوله به پیام زرتشت نسبت داده شده است فاقد پایه گاتهایی است و به هیچ عنوان نمی توان آن را با اتکاء به گفتار زرتشت به اثبات رساند ، مگرآنکه به پیشداوری اوستایی(اوستای متاخر)متوسل شویم.

در خصوص اوستای متاخر ذکر این نکته قابل توجه است که بر خلاف گاتها که به منوتئیسم معتقد بوده ، صحبت از خدایانی متعدد(پولی تئیسم) می شود که هر کدام از این ایزدان با یکی از پدیده های طبیعت در ارتباط است ، ایزدانی همچون تیشتر خدای باران ، وایو خدای باد ، مهر خدای پیمان و جنگ ، آناهیتا ایزد بانوی آب و ... در واقع خدایان و خرده اوستا(اوستای متاخر) با خدایان ودایی که در ریگ ودا مورد ستایش قرار می گیرنداز ریشه واحد سرچشمه گرفته اند. در اوستای متاخر صفات کمالیه ای که زرتشت برای اهورامزدا قائل بود شخصیت می یابد و به موجودات مستقلی تبدیل می شوند. در بندهش عرش خداوند به صورت هرمی مجسم می شود که در راس آن اهورا مزدا قرار گرفته و در یک طرف آرمئیتی ، خورتات ، امرتات ، ودر طرف دیگر وهومنه ، امشه وهیشته و خشترا و در سطح پائین نیز سروش ایستاده است. این هرم شباهت فراوانی با ادیتاهای آریایی و هفت سیاره بابلی دارد. در بابل آساراماس با هفت روح خوب آسمانی به نام ای گی گی و هفت روح شریر به نام انوناکی توام بوده است .

برای تفهیم بهتر مسئله مثلهای دیگر می آوریم ، در گاتها آتش به عنوان یک عنصر ساده طبیعی معرفی می شود و برای بهره گرفتن از ذخیره ذهنی مردم نور و حرارت آن را به مفهوم فروغ و نور الهی به کار گرفته است. در تمتم شش سرودی که از آتش سخن رفته کوچکترین اثری از این عنصر به عنوان یک شخصیت قابل ستایش نیست و حتی اشاره ای به تقدس آن نیز نشده است. از خدای آتش و ایزد آذر نیز نشانی در گاتها نیست و آگنی(خدای آتش) هم مانند تمام دیوهای آریایی مطرود شده است. اما رفته رفته آتش شکل خدایی به خود می گیرد و پسر اهورامزدا می شود.در سرود آتش یشت اوستای متاخر چنین می خوانیم :

نماز به تو آتش ، ای بزرگترین آفریده اهورامزدا و سزاوار ستایش به خشنودی اهورامزدا ... برازنده نیایش و ستایش باشی تو در خانه مردمان ـ خوشبخت باد کسی که می ستاید تو را با هیزم در دست ؛ با شیر در دست و هاون در دست... بده بمن ای آذر عزیزِ اهورامزدا رامش آسوده ، روزی آسوده ، زندگی آسوده ، پارسایی کامل و پس از ان دانشی که بزرگ و پی گیر و فنا ناچذیر باشد.

اوستای قدیم دارای 21 نسک بوده است و نسک را دسته (دسته گل) معنی کرده اند برخی نیز آن را از کلمه «نسکه» به معنی «نامه» و کتاب می دانند.اوستای کنونی از پنج بخش یَسنا ، ویسپَرد ، یَشتها ، خُرده اوستا و وَندیداد تشکیل شده است.

مسلم است که برای شناخت افکار زرتشت جز گاتها منبع دیگری قابل اطمینان نیست.
اولین سرود گاتها هات28 بند1و2 به نام خدا آغاز می شود و در آن چنین آمده است :

« پیش از هر چیز ای دانای بزرگ نیکی افزای مینو با دستهای بر افراشته ترا نماز برده خوشبختی کامل را خواستارم ، پروردگارا بشود که در پرتوی راستی و درستی از خرد و دانش ، ضمیر پاک و روان آفرینش را خشنود سازم.»

 فقط در سایه اعمالی که متکی به راستی و درستی است می توان خدا را خشنود ساخت و اندیشه نیک و خرد پاک بهترین وسیله برای نزدیک شدن به خداست. او در اولین قدم با صراحت تمام رشوه و فدیه و هدیه را که وسایل خشنودی خدایان جامعه است ، طرد مینماید.

زرتشت در پیام خود همه خدایان آریایی را به موجوداتی موهوم و زائیده خیال مبدل ساخت و نام هیچ یک از آنان را نبرد ، زیرا اگر از آنها نام می برد برای ایشان عینیت و واقعیت قائل می شد. خدایانی نظیر وارونا ، ایندرا ، آگنی ...زرتشت تمام این خدایان راکه در مقابل اهورا مزدا قرار داشتند به دیو مبدل ساخت و به حدی ازآنها متنفر بود که حتی نام هیچیک از آنها را ذکر نکرد و اصطلاح کلی دیو بر آنها نهاد.

« اهورا مزدا نخستین اندیشه گری است که فروغش در انوار آسمانی منعکس گردیده و با نیروی خردش قانون ازلی راستی را آفریده ، تا یار و یاور نیک اندیشان باشد.»

زرتشت دراین سرود خدا را سر آغاز و سر انجام هستی می داند. وجودی که اورا نمی توان لمس کرد و با اندیشه و تفکر باید او را دریافت. اگر او را با دیده دل بنگریم نخستین اندیشه گری را می بینیم که انوار آسمان یا همه پدیده های طبیعت مظهر اندیشه گری اوست. او نه قهار است و نه جبار ، که نور مطلق است و نیکی مطلق. زرتشت از اهورامزدا که همیشه یکسان است و هیچ تغییری در او نیست ، یک تقاظای اساسی دارد :« باطن ما را با نور مقدست روشنایی بخش. » این همان اصل کلی است که کلید تکامل بشر محسوب می گردد.

Ahmad Ali Masoud Ansari * March 16, 2012 * MardomTV.com

۱۳۹۳ شهریور ۷, جمعه

ﺳﯿﻤﯿﻦ ﺑﻬﺒﻬﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺳﺒﺖ ﺣﺬﻑ ﻧﺎﻡ ﮐﻮﺭﻭﺵ

ﺷﻌﺮﯼ ﺍﺯ ﺑﺎﻧﻮ ﺳﯿﻤﯿﻦ ﺑﻬﺒﻬﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺳﺒﺖ ﺣﺬﻑ
 ﻧﺎﻡ ﮐﻮﺭﻭﺵﺑﺰﺭﮒ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺏ ﻫﺎﯼ ﺩﺭﺳﯽ ﺗﺎﺭﯾﺦ :

ﻫﺮﮔﺰﻧﺨﻮﺍﺏ ﮐﻮﺭﻭﺵ
ﺩﺍﺭﺍ ﺟﻬﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ،
ﺳﺎﺭﺍ ﺯﺑﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺑﺎﺑﺎ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺩﺭ
 ﻫﻔﺖ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ!
ﮐﺎﺭﻭﻥ ﺯ ﭼﺸﻤﻪ ﺧﺸﮑﯿﺪ،
ﺍﻟﺒﺮﺯ ﻟﺐ ﻓﺮﻭ ﺑﺴﺖ
ﺣﺘﺎ ﺩﻝ ﺩﻣﺎﻭﻧﺪ،
ﺁﺗﺶ ﻓﺸﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺩﯾﻮ ﺳﯿﺎﻩ ﺩﺭﺑﻨﺪ،
ﺁﺳﺎﻥ ﺭﻫﯿﺪ ﻭ ﺑﮕﺮﯾﺨﺖ
ﺭﺳﺘﻢ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﯿﺎﻫﻮ،
ﮔﺮﺯ ﮔﺮﺍﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺭﻭﺯ ﻭﺩﺍﻉ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ،
ﺯﺍﯾﻨﺪﻩ ﺭﻭﺩ ﺧﺸﮑﯿﺪ
ﺯﯾﺮﺍ ﺩﻝ ﺳﭙﺎﻫﺎﻥ،
ﻧﻘﺶ ﺟﻬﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺑﺮ ﻧﺎﻡ ﭘﺎﺭﺱ ﺩﺭﯾﺎ،
ﻧﺎﻣﯽ ﺩﮔﺮ ﻧﻬﺎﺩﻧﺪ
ﮔﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺁﺭﺵ ﻣﺎ،
ﺗﯿﺮ ﻭ ﮐﻤﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺩﺭﯾﺎﯼ ﻣﺎﺯﻧﯽ ﻫﺎ،
ﺑﺮ ﮐﺎﻡ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺷﺪ
ﻧﺎﺩﺭ ﺯ ﺧﺎﮎ ﺑﺮﺧﯿﺰ،
ﻣﯿﻬﻦ ﺟﻮﺍﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺩﺍﺭﺍ ! ﮐﺠﺎﯼ ﮐﺎﺭﯼ،
ﺩﺯﺩﺍﻥ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﺖ
ﺑﺮ ﺑﯿﺴﺘﻮﻥ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪ،
ﺩﺍﺭﺍ ﺟﻬﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺁﯾﯿﻢ ﺑﻪ ﺩﺍﺩﺧﻮﺍﻫﯽ،
ﻓﺮﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﻠﻨﺪ ﺍﺳﺖ
ﺍﻣﺎ ﭼﻪ ﺳﻮﺩ،
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﻮﺷﯿﺮﻭﺍﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺳﺮﺥ ﻭ ﺳﭙﯿﺪ ﻭ ﺳﺒﺰ ﺍﺳﺖ
ﺍﯾﻦ ﺑﯿﺮﻕ ﮐﯿﺎﻧﯽ
ﺍﻣﺎ ﺻﺪ ﺁﻩ ﻭ ﺍﻓﺴﻮﺱ،
ﺷﯿﺮ ﮊﯾﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﮐﻮﺁﻥ ﺣﮑﯿﻢ ﺗﻮﺳﯽ،
ﺷﻬﻨﺎﻣﻪ ﺍﯼ ﺳﺮﺍﯾﺪ
ﺷﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺷﺎﻋﺮ ﻣﺎ
ﺩﯾﮕﺮ ﺑﯿﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺨﻮﺍﺏ ﮐﻮﺭﻭﺵ،
ﺍﯼ ﻣﻬﺮﺁﺭﯾﺎﯾﯽ
ﺑﯽ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ،ﻭﻃﻦ ﻧﯿﺰ
ﻧﺎﻡ ﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ.

سیمین بهبهانی

مناظره ادبی بسیار زیبا


یا رب مرا یاری بده ، تا سخت آزارش کنم 
هجرش دهم ، زجرش دهم ، خوارش کنم ، زارش کنم 
از بوسه های آتشین ، وز خنده های دلنشین 
صد شعله در جانش زنم ، صد فتنه در کارش کنم 
در پیش چشمش ساغری ، گیرم ز دست دلبری 
از رشک آزارش دهم ، وز غصه بیمارش کنم 
بندی به پایش افکنم ، گویم خداوندش منم 
چون بنده در سودای زر ، کالای بازارش کنم 
گوید میفزا قهر خود ، گویم بخواهم مهر خود 
گوید که کمتر کن جفا ، گویم که بسیارش کنم 
هر شامگه در خانه ای ، چابکتر از پروانه ای 
رقصم بر بیگانه ای ، وز خویش بیزارش کنم 
چون بینم آن شیدای من ، فارغ شد از احوال من 
منزل کنم در کوی او ، باشد که دیدارش کنم  


جواب ابراهیم صهبا به سیمین بهبهانی :  

یارت شوم ، یارت شوم ، هر چند آزارم کنی 
نازت کشم ، نازت کشم ، گر در جهان خوارم کنی 
بر من پسندی گر منم ، دل را نسازم غرق غم 
باشد شفا بخش دلم ، کز عشق بیمارم کنی 
گر رانیم از کوی خود ، ور باز خوانی سوی خود 
با قهر و مهرت خوشدلم کز عشق بیمارم کنی 
من طایر پر بسته ام ، در کنج غم بنشسته ام 
من گر قفس بشکسته ام ، تا خود گرفتارم کنی 
من عاشق دلداده ام ، بهر بلا آماده ام 
یار من دلداده شو ، تا با بلا یارم کنی 
ما را چو کردی امتحان ، ناچار گردی مهربان 
رحم آخر ای آرام جان ، بر این دل زارم کنی 
گر حال دشنامم دهی ، روز دگر جانم دهی 
کامم دهی ، کامم دهی ، الطاف بسیارم کنی  


جواب سیمین بهبهانی به ابراهیم صهبا :  

گفتی شفا بخشم تو را ، وز عشق بیمارت کنم 
یعنی به خود دشمن شوم ، با خویشتن یارت کنم؟ 
گفتی که دلدارت شوم ، شمع شب تارت شوم 
خوابی مبارک دیده ای ، ترسم که بیدارت کنم 


جواب ابراهیم صهبا به سیمین بهبهانی :  

دیگر اگر عریان شوی ، چون شاخه ای لرزان شوی 
در اشکها غلتان شوی ، دیگر نمی خواهم تو را 
گر باز هم یارم شوی ، شمع شب تارم شوی 
شادان ز دیدارم شوی ، دیگر نمی خواهم تو را 
گر محرم رازم شوی ، بشکسته چون سازم شوی 
تنها گل نازم شوی ، دیگر نمی خواهم تو را 
گر باز گردی از خطا ، دنبالم آیی هر کجا 
ای سنگدل ، ای بی وفا ، دیگر نمی خواهم تو را 


جواب رند تبریزی به سیمین بهبهانی و ابراهیم صهبا :  

صهبای من زیبای من ، سیمین تو را دلدار نیست 
وز شعر او غمگین مشو ، کو در جهان بیدار نیست 
گر عاشق و دلداده ای ، فارغ شو از عشقی چنین 
کان یار شهر آشوب تو ، در عالم هشیار نیست 
صهبای من غمگین مشو ، عشق از سر خود وارهان 
کاندر سرای بی کسان ، سیمین تو را غمخوار نیست 
سیمین تو را گویم سخن ، کاتش به دلها می زنی 
دل را شکستن راحت و زیبنده ی اشعار نیست 
با عشوه گردانی سخن ، هم فتنه در عالم کنی 
بی پرده می گویم تو را ، این خود مگر آزار نیست؟ 
دشمن به جان خود شدی ، کز عشق او لرزان شدی 
زیرا که عشقی اینچنین ، سودای هر بازار نیست 
صهبا بیا میخانه ام ، گر راند از کوی وصال 
چون رند تبریزی دلش ، بیگانه ی خمار نیست 


عتاب شمس الدین عراقی به رند تبریزی: 

ای رند تبریزی چرا این ها به آن ها می کنی 
رندانه می گویم ترا ،کآتش به جان ها می کنی  
ره می زنی صهبای ما ای وای تو ای وای ما 
شرمت نشد بر همرهان ، تیر از کمان ها می کنی؟  
سیمین عاشق پیشه را گویی سخن ها ناروا 
عاشق نبودی کین چنین ، زخم زبان ها می کنی  
طشتی فرو انداختی ، بر عاشقان خوش تاختی 
بشکن قلم خاموش شو ، تا این بیان ها می کنی  
خواندی کجا این درس را ، واگو رها کن ترس را 
آتش بزن بر دفترت ، تا این گمان ها می کنی  
دلبر اگر بر ناز شد ،افسانه ی پر راز شد … 
دلداده داند گویدش : باز امتحان ها می کنی  
معشوق اگر نرمی کند ، عاشق ازآن گرمی کند! 
ای بی خبر این قصه را ، بر نوجوان ها می کنی؟  
عاشق اگر بر قهر شد ، شیرین به کامش زهر شد 
گاهی اگر این می کند ، بر آسمان ها می کنی؟  
او داند و دلدار او ، سر برده ای در کار او 
زین سرکشی می ترسمت ، شاید دکان ها می کنی  
از (بی نشان) شد خواهشی ، گر بر سر آرامشی 
بازت مبادا پاسخی ، گر این ، زیان ها می کنی


                                             


۱۳۹۳ شهریور ۶, پنجشنبه

هفت قانون طلایی برای زنده ماندن در سوانح هوایی




۹۰ ثانیه طلایی
طبق آمار ۶۸درصد افرادی که در سوانح هوایی کشته می‌شوند در مرحله آتش‌سوزی پس از سقوط می‌میرند. بعد از برخورد هواپیما به زمین اگر هنوز به‌هوش هستید، حدود ۹۰ ثانیه وقت دارید که آتش‌سوزی تمام هواپیما را فرا بگیرد. حدود ۹۰درصد مسافران هواپیما در چنین مواقعی هیچ کاری نمی‌کنند و شوک زده در صندلی خود نشسته‌اند. برای نجات خود باید به سرعت به سمت خروجی‌ها بروید. درضمن وسایل خود را هم رها کنید وبه دنبال کسانی باشید که هرچه سریع‌تر می‌توانید آنها را خارج کنید، مانند کودکان.


کجای هواپیما بنشینیم؟
بررسی‌های کارشناسان نشان داده است مسافرانی که در قسمت‌های انتهایی هواپیما یعنی از پشت بال تا انتهای راهرو می‌نشینند، درمقایسه با مسافرانی که در ردیف‌های جلویی نشسته‌اند تا ۴۰ درصد شانس بیشتری برای نجات یافتن در یک سانحه هوایی دارند. به همین دلیل است که جعبه سیاه هواپیما را در دم هواپیما نصب می‌کنند (که طبق آمار کمترین آسیب را در سوانح هوایی می‌بیند). با این حال باید دقت کرد که پس از تعلق گرفتن شماره صندلی و نشستن، دیگر حق ندارید جای خود را عوض کنید.

همیشه برای خروج برنامه داشته باشید!
برای زمانی که هواپیما دچار سانحه می‌شود، برنامه داشته باشید. مثلا هنگام نشستن حتما بدانید تا هر خروجی چقدر فاصله دارید. دیگر اینکه در نظر داشته باشید اگر خروجی مد نظر شما دچار ازدحام بیش از حد شد، گزینه دومی نیز داشته باشید.

لباس مناسب بپوشید
قبل از سوار شدن به هواپیما حواستان باشد که از لباس‌های با اشتعال‌پذیری بالا استفاده نکنید که خطر را چند برابر می‌کنند. قبل از حرکت از درستی عملکرد تجهیزات ایمنی خود در صندلی هواپیما مطمئن شوید و باز وبسته کردن کمربند ایمنی را خوب یاد بگیرید. طبق آمار افراد بسیاری هستند که موقع سانحه به همین دلیل جان خود را از دست داده اند.

قانون نجات از سانحه
قانونی وجود دارد به نام مثبت ۳ و منفی ۸. به این معنا که سه دقیقه اول بعد از بلند شدن هواپیما و هم‌چنین هشت دقیقه قبل از فرود هواپیما بیشترین احتمال سانحه وجود دارد (طبق آمار تاریخ سوانح هوایی، ۵۵ درصد سوانح هوایی در این بازه زمانی اتفاق افتاده‌اند). بنابراین در این مدت حواستان کاملا جمع باشد.

ماسک بزنید
درموقع سانحه اگر حالت ایزوله بودن هواپیما به‌هم خورد و شرایطی مثل تغییر فشار پیش آمد که نیازمند استفاده از ماسک اکسیژن است، بلافاصله ماسک بزنید. عده‌ای فکر می‌کنند می‌توانند حتی تا یک ساعت در همان شرایط دوام آورند. حال آنکه بعد از چندین ثانیه عملکرد مغز پایین می‌‌آید و نمی‌تواند برای خارج شدن از هواپیما به درستی فکر کنید. در موقعی که احساس کردید اتفاقی می‌خواهد بیفتد، طبق دستورالعمل شرایط اضطراری، به جلو خم شوید و سر خود را به صندلی روبرو بچسبانید و یا در بین پاهایتان قرار دهید که سرتان کمترین تکان را بخورد.

تمرکز در خروج
زمانی‌ که همه مسافران به سمت خروجی ها هجوم می‌آورند، تمرکز خود را از دست ندهید. این را هم بدانید جوان‌ترها در مقایسه با افراد سالمند یا چاق حدود ۳۰ درصد از لحاظ زمانی زودتر بیرون می‌پرند. بعد از خارج شدن هم به اندازه کافی از لاشه هواپیما دور شوید تا در صورت آتش‌سوزی آسیبی نبینید. البته خیلی هم دور نشوید که نیروهای امداد راحت‌تر وسریع‌تر به کمک شما بیایند.

۱۳۹۳ شهریور ۳, دوشنبه

مواد غذایی ضد سرطان



فهرست مواد غذایی ضد سرطان اعلام شد.
محققان موسسه سرطان آمریکا فهرست مواد غذایی را که خواص ضد سرطانی دارند، اعلام کردند.
به گزارش ایرنا از رویترز، برخی از افراد متاسفانه از نظر ژنتیکی مستعد ابتلا به سرطان هستند ولی شیوه صحیح زندگی و تغذیه نقش مهمی در جلوگیری از بروز این عارضه دارد.
به گزارش سازمان بهداشت جهانی، سرطان یکی از مهمترین علل مرگ و میر در سراسر جهان محسوب می شود؛ به گونه ای که طبق آمارگیری این سازمان بین المللی، 7.6 میلیون مرگ و میر به دلیل سرطان در سال 2008 گزارش شده است که 13 درصد از کل آمار مرگ و میر در آن سال است.
مهمترین عوامل افزایش سرطان و مرگ و میر ناشی از آن در دنیا، شیوه زندگی غلط، چاقی و سیگار است.
علاوه بر آن عدم فعالیت بدنی، استرس و عدم مصرف میوه و سبزیجات نیز افزایش این بیماری کشنده را دامن می زند.
در این میان، سرطان ریه بیشترین آمار را به خود اختصاص داده است؛ از بین 14 میلیون سرطان گزارش شده، 1.8 مورد مربوط به ریه است که حدود 13 درصد از کل برآورد می شود. آمار بعدی به ترتیب مربوط به سرطان های معده، کبد، روده بزرگ و سینه است.
آمار سرطان سینه و مرگ و میر ناشی از آن نیز تکان دهنده است. میزان این بیماری از سال 2008 تاکنون افزایش چشمگیری داشته است و شایعترین سرطان در 140 کشور جهان محسوب می شود.
طبق پیش بینی سازمان جهان بهداشت، شمار مبتلایان به سرطان در سال 2025، به بیش از 19 میلیون نفر خواهد رسید.
صرف نظر از اینکه سرطان به دلایل ژنتیکی یا شیوه نادرست زندگی رخ دهد، یک راه ساده برای پیشگیری از آن وجود دارد و آن چیزی جز مصرف مواد غذایی مفید نیست.
محققان فهرستی از مواد غذایی موثر در پیشگیری از انواع سرطان ارایه کرده اند. مواد غذایی ضد سرطان عبارتند از :
۱- انواع توت
۲-سبزیجاتی که برگ سبز تیره دارند
۳-سیر
۴-انگور
۵-آب انگور
۶- چای سبز
۷-گوجه فرنگی
۸- انواع حبوبات (شامل لوبیا، نخود فرنگی، عدس)
۹- سیب
۱۰- زغال اخته
۱۱- کلم بروکلی
۱۲- گیلاس
۱۳- قهوه
۱۴- سویا
۱۵- گردو
۱۶-غلات
۱۷- کدو حلوایی
۱۸- هویج
۱۹- فلفل تند
۲۰- مرکبات
۲۱- قارچ
۲۲- آجیل
۲۳- پیاز
۲۴- انار
۲۵- اسفناج
۲۶- سیب زمینی
۲۷- هندوانه و خربزه
۲۸- گریپ فروت
۲۹- کدو
مصرف این مواد غذایی نیاز بدن به انواع مواد معدنی و ویتامین ها را رفع می کنند.