۱۳۸۹ دی ۹, پنجشنبه

شب يلدا

شب يلدا (شب چله)؛ فلسفه، تاريخچه و ارتباط آن با کريسمس

شرق شناسان و مورخان متفق القولند كه ايرانيان نزديك به 4 هزار سال است كه شب يلدا ــ آخرين شب پاييز و آذرماه ــ را كه درازترين و تاريكترين شب در طول سال است تا سپيده دم بيدار مانده، در كنار يكديگر خود را سرگرم كرده تا اندوه غيبت خورشيد و تاريكي و نيز سردي هوا روحيه آنان را تضعيف نكند و با به روشني گراييدن آسمان (حصول اطمينان از بازگشت خورشيد در پي يك شب طولاني و سياه كه تولد تازه آن عنوان شده است) به رختخواب رفته و لختي بيآسوده اند




پيشتر، ايرانيان (مردم سراسر ايران زمين) روز پس از شب يلدا (يكم دي ماه) را «خور روز» و «ديگان = دي گان» مي خواندند و به استراحت مي پرداختند و تعطيل عمومي بود. در اين روز عمدتا به اين لحاظ از كار دست مي كشيدند كه نمي خواستند احيانا مرتكب بدي كردن شوند كه ميترائيسم ارتكاب هر كار بد، ولو كوچك را در روز تولد خورشيد گناهي بزرگ مي شمرد

«هرمان هيرت» زبانشناس بزرگ آلمان كه گرامر تطبيقي زبانهاي آريايي را نوشته است كه پارسي از جمله اين زبانها است نظر داده كه «دي» به معناي «روز» به اين دليل بر اين ماه ايراني گذارده شده كه ماه تولد دوباره خورشيد است. بايد دانست كه انگليسي يك زبان گرمانيك (خانواده زبانهاي آلماني) و ازخانواده بزرگتر زبانهاي آريايي (آرين) است. هرمان هيرت در آستانه «دي گان» به دنيا آمده بود و به زادروز خود كه مصادف با تولد دوباره خورشيد بود، مباهات بسيار مي كرد
.
فردوسي به استناد منابع خود، يلدا و «خور روز» را به هوشنگ از شاهان پيشدادي ايران ( كيانيان كه از سيستان پارس برخاسته بودند) نسبت داده و در اين زمينه از جمله گفته است:
كه ما را ز دين بهي ننگ نيست

به گيتي، «به» از دين هوشنگ نيست

همه راه «داد» است و آيين مهر

..... نظر كردن اندر شمار سپهر




آداب شب يلدا در طول زمان تغيير نكرده و ايرانيان در اين شب، باقيمانده ميوه هايي را كه انبار كرده اند و خشكبار و تنقلات مي خورند و دور هم گرد هيزم افروخته و بخاري روشن مي نشينند تا سپيده دم بشارت شكست تاريكي و ظلمت و آمدن روشنايي و
گرمي (در ايران باستان، از ميان نرفتن و زنده بودن خورشيد كه بدون آن حيات نخواهد بود) را بدهد، زيرا كه به زعم آنان در اين شب، تاريكي و سياهي در اوج خود است

«خور روز (دي گان)، يكم دي ماه» در ايران باستان درعين حال روز برابري انسانها بود. در اين روز همگان از جمله شاه لباس ساده مي پوشيدند تا يكسان به نظر آيند و كسي حق دستور دادن به ديگري را نداشت و كارها داوطلبانه انجام مي گرفت، نه تحت امر.

 در اين روز جنگ كردن و خونريزي، حتي كشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود. اين موضوع را نيروهاي متخاصم ايرانيان مي دانستند و در جبهه ها رعايت مي كردند و خونريزي موقتا قطع مي شد و بسيار ديده شده است كه همين قطع موقت جنگ، به صلح طولاني و صفا انجاميده بود

واژه «يلدا» از دوران ساسانيان كه متمايل به بكار گيري خط سرياني (الفباي از راست به چپ) شده بودند بكار رفته است. «يلدا » همان "ميلاد" به معناي زايش، زادروز يا تولد است كه از آن زبان سامي وارد پارسي شده است. بايد دانست كه هنوز در بسياري از نقاط ايران مخصوصا در جنوب و جنوب خاوري براي ناميدن بلندترين شب سال ، به جاي شب يلدا از واژه مركب شب چله ( 40 روز مانده به جشن سده ــ شب سياه و سرد ) استفاده مي شود

مراسم شب يلدا (شب چله) از طريق ايران به قلمرو روميان راه يافت و جشن «ساتورن» خوانده مي شد. جشن ساتورن پس از مسيحي شدن رومي ها هم اعتبار خود را از دست نداد و ادامه يافت كه در همان نخستين سده آزاد شدن پيروي از مسيحيت در ميان روميان، با تصويب رئيس وقت كليسا، كريسمس (مراسم ميلاد مسيح ) را 25 دسامبر قراردادند كه چهار روز و در سالهاي كبيسه سه روز پس از يلدا (شب 21 دسامبر) است و مفهوم هر دو واژه هم يكي است.




از آن پس اين دو ميلاد تقريبا باهم بر گزار مي شده اند. آراستن سرو وكاج در كريسمس هم از ايران باستان اقتباس شده است، زيراكه ايرانيان به اين دو درخت مخصوصا سرو به چشم مظهر مقاومت در برابر تاريكي و سرما مي نگريستند و در «خور روز» در برابر سرو مي ايستادند و عهد مي كردند كه تا سال بعد يك نهال سرو ديگر كشت كنند.

۱۳۸۹ دی ۷, سه‌شنبه

آيا ميدانيد؟

▪ فندک قبل از کبریت اختراع شده است.
▪ در آمریکا میزان فولاد استفاده شده در تهیه تشتک در بطری‌های نوشابه بیشتر از فولاد بکار رفته در تهیه بدنه اتومبیل هاست.
▪ بطور متوسط یک انسان در طول زندگی خود در حدود ۴۴ پوند گرد و خاک را تنفس می‌کند.
▪ در هر سه دقیقه یک انسان روی کره زمین اعلام می کند که بشقاب پرنده دیده است.
▪ در ایالت میشیگان زنان بدون اجازه شوهران خود نمی‌توانند موهایشان را کوتاه کنند.
▪ تنها ۵۵ درصد مردم آمریکا می‌دانند که خورشید یک ستاره است.
▪ قبل از سال ۱۹۴۱ اثر انگشت به عنوان مدرک در دادگاه پذیرفته نمی‌شد.
▪ در طراحی خانه بیل گیتس از کامپیوترهای مکینتاش استفاده شده است.

 ▪ در هر روز تقریبا نیمی از جمعیت آمریکا در حال رژیم گرفتن هستند.
▪ یک هواپیمای کوچک می‌تواند به صورت معکوس و به عقب نیز پرواز کند.
▪ بیش از ۵۰ درصد مردم جهان تا به حال نه با کسی از طریق تلفن حرف زده اند و نه کسی به آنها زنگ زده است.
▪ یکی از مواد تشکیل دهنده دینامیت بادام زمینی است.
▪ پارچه کتان در زمان خیس بودن، سخت‌تر و مقاوم‌تر است.
▪ پیژامه در هندوستان به عنوان یک لباس پوشیدنی مرسوم در بیرون از خانه شناخته می‌شود.
▪ یک کوسه از طریق شنیدن ضربان قلب، طعمه خود (ماهی) را پیدا می کند.
▪ ماهی قزل آلا می‌تواند پرش‌هایی به ارتفاع حدود ۲متر داشته باشد.
▪ در ایالت اوهایو دادن بسته شیرینی با وزن بیش از ۵۰ پوند به کسی غیر قانونی و جرم محسوب می‌شود.
▪ اگر فردی به جای حرکت در پیاده رو در یک مسیر سخت و کثیف حرکت کند، ۷درصد بیشتر کالری می‌سوزاند.
▪ گفته می‌شود که باغبانی بهترین کار برای سالم نگه داشتن سلامتی استخوان هاست.
▪ نوعی ماهی به نام آبنوس در گلوی خود دندان در می‌آورند.

▪ فندق برزیلی پیش از نامیده شدن کشور برزیل به نام «برزیل» به این نام خوانده می‌شده است.
▪ یک لامپ ۷۵ وات بیشتر از سه لامپ ۲۵ وات نور تولید می‌کند.

زکریای رازی


روزی که شیمی دان ایرانی متولد شد

 27 دسامبر ، 6 دی زادروز رازی 


دانشمند بزرگ ایران است.


دسامبر ماهی است که


 ابوبکر محمد ابن زکریای رازی دانشمند بزرگ 


ایران درآن در سال 864 میلادی در «ری» به دنیا آمدو بسیاری از 


واژگانی که او درعلم شیمی بکار برده است جهانی شده اند از جمله واژه 


شیمی که از «کیمیا» و الکل که از «الکحل» گرفته شده اند که رازی در 


کتابهای خود بکار گرفته است.


رازی (منسوب به ری) در پزشکی، شیمی، ریاضی، نجوم و فلسفه تحصیل


 ومطالعه کرده بود و از پایان دوران جوانی نیمی از سال را در بغداد و نیم


 دیگررا در زادگاه خود، ری، که به آن دلبستگی فراوان داشت می گذرانید


 و کتاب مهم و معروف خود در دانش پزشکی را به نام  منصور سامانی


حاکم وقت ری کرد و عنوان «طب منصوری» بر آن گذارد که نخست در ده


 جلد به لاتین و سپس سایر زبانهای اروپایی ترجمه شده است.


کتاب مهم دیگر او در پزشکی «حاوی» عنوان دارد که به صورت


 دائرة المعارفنوشته شده و همه اطلاعات پزشکی آن زمان در آن


 گرد آوری شده است. رازی در بغداد ریاست بیمارستان «مقتدری» را


 برعهده داشت.در طول توقف او در ری و بغداد، بیماران و پژوهشگران


 و دانشجویان پزشکیاز سراسر جهان برای درمان و کسب فیض و


 دریافت پاسخ پرسشهایشان بهدیدار ش می شتافتند. کشف آبله و


 آبله مرغان و مشخص کردن تفاوت آنها از هماز کارهایی است که د


ر دانش پزشکی به نام رازی ثبت شده است.


در دانش شیمی، رازی نخستین دانشمندی بود که شیمی آلی (ارگانیک)


 را ازشیمی معدنی (غیر ارگانیک) جدا ساخت و در باره شیمی و 


واکنش های شیمیاییچند اثر به زبانی بسیار ساده نوشت که مهمترین


 آنها «اسرار» است. رازی کاشفچند اسید از جمله اسید سولفوریک


 است که آنها را جهت مخالف بازها قرار داده وواکنشن های شیمیایی


 را که به تهیه الکل که یک باز است منجر می شود به دقتشرح داده


 است. دویست کار علمی به نام رازی ثبت است و درمقایسه با سایر


دانشمندان ایرانی، رازی را می توان همتراز ابن سینا خواند.


بسیاری از پژوهشگران تاریخ علوم زادروز رازی را 27 دسامبر 


اعلام داشته اند. دراین روز (ششم دی ماه) در سال 1343 به


 مناسبت یازدهمین سده تولد رازی مراسم باشکوه در ایران برگزار


 شد و با این که قبلا بسیاری از مدارس، بیمارستانها و خیابانها در


 ایران به نام رازی نامگذاری شده بود شمار این اماکن به نام او


 دوبرابر شد. رازی در سال 930 میلادی درگذشت.

۱۳۸۹ دی ۵, یکشنبه

طنز محمد رضا عالی پیام

طنز محمد رضا عالی پیام

شعر طنز آدمی از دوزخ

به توپ بستن مجلس توسط محمدعلیشاه قاجار

جلیل شهناز استاد تار

استاد شجریان در حال بوسیدن دست استاد جلیل شهناز

خلیج همیشه فارس

ای آنکه دیده دوخته ای بر خلیج فارس
این لقمه با شکمبهء تو سازگار نیست
چونکه درون آب زلالش بدون شک
ماهیست پا برهنه عرب،سوسمار نیست
هالو


پیشینه تاریخی نام « خلیج فارس»


تا قبل از ورود آریاییان به فلات ایران در منابع آسوری از خلیج فارس با عنوان « نارمرتو » نام برده شده است که به معنای رود و یا آبراه تلخ است و این قدیمی‌ترین عنوانی است که بر خلیج فارس داده شده است.

در کتیبه‌ای از داریوش بزرگ شاه هخامنشی واژه یا عبارت « درایه تیه هچا پارسه آئی تی » بر آبراه خلیج فارس اطلاق شده است که معنای آن « دریایی که از پارس می‌رود» است

فلاویوس آریانوس  مورخ یونانی که در قرن دوم میلادی می‌زیسته است در کتابش آنابازیس برای نام خلیج فارس واژه « پرسیکون کاای تاس » را به کار می‌برد که معنا و مفهوم آن قرابت نزدیکی با عبارت « خلیج فارس» دارد
« استرابون » جغرافی‌دان معروف یونانی هم که در نیمه قرن اول میلادی زندگی می‌کرد در کتاب خود مکرراً از همین واژه برای معرفی خلیج فارس بهره برده و به ویژه تصریح می‌کند که اعراب بین دریای سرخ و خلیج فارس (پرسیکون کا ای تاس) روزگار می‌گذرانند

کلودیوس پتوله ما اوس  معروف و مشهور به بطلمیوس بزرگترین جغرافیادانان عالم در قرون اولیه پس از میلاد در قرن دوم میلادی از آبراه خلیج فارس تحت نام « پرسیکوس سینوس » ذکر کرده است که دقیقاً به مفهوم « خلیج فارس» است. در برخی منابع لاتین این واژه به صورت سینوس پرسیکوس و « ماره پرسیکوم » هم ذکر شده است که معنای عبارت اخیر دریای پارس است

لازم به یادآوری است که در بسیاری از زبانهای زنده دنیا نیز همین واژه سینوس پرسیکوس برای معرفی نام خلیج فارس وارد شده است. چنانکه در زبانهای :
 فرانسه به صورت : Golfe Persique
؛ .انگلیسی Persian Gulf
؛ آلمانی Persischer Golf
؛ ایتالیایی Golfo Persico
؛ روسی Persidskizaliv
؛ ژاپونی>Perusha Wan
؛ و ترکی Farsi Korfozi
 ثبت شده است

کوین توس کورتیوس روفوس  مورخ رومی هم در قرن اول میلادی نام لاتین « آکوارم پرسیکو » را برای نام خلیج فارس به کار برده است که به معنای آبگیر پارس است

در منابع تاریخی و جغرافیایی دوره اسلامی نیز به طور مکرر برای شناسایی و معرفی آبراه خلیج فارس از واژه‌ها و عبارات « بحر فارس ـ البحر الفارسی ـ الخلیج الفارس ـ خلیج فارس» استفاده شده است

ابوبکر احمد بن محمدبن اسحاق بن ابراهیم الهمدانی مشهور و معروف به ابن الفقیه در اثر جغرافیایی‌اش مختصر کتاب البلدان که در سال 279ق تألیف شده است درباره خلیج فارس چنین آورده است : « و اعلم ان بحر فارس و الهندهما بحر واحد لاتصال احدهما بالاخر. یعنی : بدان که دریای پارس و هند از برای پیوستگی به یکدیگر هر دو یک دریا هستند.»
ابوعلی احمدبن عمر بن رسته در کتابش الاعلاق النفیسه و در سال 290ق درباره خلیج فارس چنین نوشته است :
فاما البحر الهندی یخرج منه خلیج الی ناحیه فارس یسمی الخلیج فارس ... و بین هذین الخلیجین (یعنی خلیج احمر و خلیج فارس) ارض الحجاز و الیمن و سایر بلاد العرب. یعنی : اما دریای هند، از آن خلیجی به سوی ناحیت پارس بیرون آید که خلیج فارس نام دارد... و بین این دو خلیج یعنی خلیج احمر و خلیج پارس سرزمین حجاز و یمن و دیگر بلاد عرب واقع است

ابوالقاسم عبیدالله بن عبدالله بن احمد بن خرداد به خراسانی (وفات 300ق) در کتاب خود المسالک و الممالک در این باره می‌نویسد: « گروهی از این رودها به سوی بصره و گروهی به سوی مذار [شهری بین واسط و بصره] روانند و سپس همه آنها به دریای پارس می‌ریزند.»

بزرگ بن شهریار الناخذاه هرمزی (ناوخدای هرمزی) در کتابش عجایب الهند بر و بحر و جزایره که در سال 342ق آن را تألیف کرده است از واژه « بحر فارس» برای معرفی خلیج فارس بهره برده است. ابواسحاق ابراهیم بن محمد الفارسی الاصطخری (وفات 346ق) هم در کتاب خود مسالک الممالک از همین عبارت « بحر فارس» برای معرفی نام خلیج فارس استفاده می‌کند. مورخ نامدار ابوالحسن علی بن الحسین بن علی مسعودی (وفات 346ق) نیز در اثرش « مروج الذهب و معادن جوهر» در ذکر خلیج فارس عبارت « بحر فارس» را به کار برده است. مسعودی در کتاب دیگرش « التنبیه و الاشراف» هم واژه « البحر الفارسی» را برای شناساندن خلیج فارس به کار گرفته است

ابوریحان محمد بن احمد البیرونی الخوارزمی (وفات 440ق) نیز در آثار خود واژه‌های « دریای پارس ـ خلیج پارس ـ بحر پارس» را برای معرفی خلیج فارس ذکر کرده است
ابن حوقل در اثرش « صورﺓ الارض» و بشاری در کتابش احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم که به ترتیب در سالهای 367ق و 375ق تألیف شده‌اند، واژه « بحر فارس» را به جای خلیج فارس به کار برده‌اند در کتاب « حدودالعالم من المشرق الی المغرب» هم در معرفی خلیج فارس از عبارت « خلیج فارس» بهره گرفته شده است

محمد بن نجیب بکیران در کتابش جهان نامه؛ ابن البلخی در کتابش فارسنامه؛ شرف‌الزمان طاهر مروزی در اثرش طبایع الحیوان؛ ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن ادریس در کتاب نزهه المشتاق فی اختراق الآفاق؛ شهاب‌الدین ابوعبدالله یاقوت بن عبدالله حموی رومی در کتاب مشهورش معجم‌البلدان؛ ابوعبدالله زکریا بن محمد بن محمود قزوینی در کتاب آثارالباقیه و اخبارالعباد؛ در کتاب عجائب المخلوقات و غرایب الموجودات؛ ابوالفداء در کتاب تقویم‌البلدان؛ و شمس‌الدین ابوعبدالله محمد بن ابی طالب الانصاری الدمشقی الصوفی در کتابش نخبة‌الدهر فی عجایب البر و البحر به ترتیب واژه‌ها و عبارات : « بحر پارس - دریای پارس (و هم بحر پارس) ـ الخلیج الفارسی ـ بحر فارس ـ دریای پارس (و هم بحر فارس) ـ دریای پارس ـ بحر فارس ( و دریای پارس) ـ بحر فارس و بحر الفارسی (و بحر فارس)» را در معرفی و ذکر خلیج فارس به کار برده‌اند. این عبارات و واژه‌ها به طور مکرر طی قرون پنجم تا یازدهم قمری در کتب و منابع تاریخی و جغرافیایی زیر نیز ذکر شده است : شهاب‌الدین احمد بن عبدالوهاب بن محمد النویری در کتاب نهایت‌الادب فی فنون العرب؛ حمدالله ابی بکر مستوفی در کتاب نزهه‌القلوب؛ ابوحفص زین‌الدین عمر بن مظفر معروف به ابن الوردی در کتاب حزیدة‌العجائب و فریدة‌الغرایب؛ ابن بطوطه در کتاب خود تحفه النظار فی غرائب الامصار و عجائب‌الاسفار؛ ابوالقاسم محمد بن حوقل در کتاب صورةالارض؛ و کتاب صبح الاعشی فی کتابه الانشاء نوشته احمد بن علی بن احمد القلقشندی.

همچنین مصطفی بن عبدالله کاتب چلبی فلسطینی معروف و مشهور به حاجی خلیفه (وفات 1067ق) صاحب کتاب کشف‌الظنون در کتاب دیگرش جهان‌نما در توصیف خلیج فارس آورده است : [ترجمه از زبان ترکی است] « دریای پارس ـ به این دریا سینوس پرسیقوس می‌گویند یعنی خلیج فارس به مناسبت اینکه در مشرق آن فارس واقع است بدان نسبت داده می‌شود و آن را ماره پرسیقوم (دریای پارس) نیز می‌گویند.»
در جلد هفتم دایرة‌المعارف البستانی نیز که در سال 1883م به چاپ رسیده است برای معرفی خلیج فارس از واژه « الخلیج العجمی» استفاده شده است. 


محکمه الهی از خلیل جوادی

واعظان کاین جلوه در

۱۳۸۹ دی ۳, جمعه

شهر سوخته ی باستانی

از سایت: کمیته بین المللی نجات پاسارگاد
شهر سوخته ی باستانی، شهری اعجاب انگیز و مدرن با مردمانی پیشرفته!
شهر سوخته كجاست ؟ اين مردم موفق و دانا چه كساني بودند ؟ اينان چرا و چگونه همگي يكشب در آتش سوختند ؟ مردم شهر سوخته در 3 هزار سال پيش چگونه به اين همه علم و پيشرفت رسيده بودند ؟ آيا علم آنان از خارج از كره زمين به آنها آموزش داده شده بود ؟

آيا مردم شهر سوخته با موجودات فضايي در ارتباط بودند ؟

اينها سوالاتي است كه باستان شناسان طي سالها تحقيق هنوز به نتيجه اي نرسيدند و نمي دانند مردم اين شهر عظيم و مدرن و پيشرفته در 3000 سال پيش از كجا آمده بودند و چگونه به اين همه علم و دانش رسيده بودند و چگونه طي يك شب همگي در آتش سوختند و نابود شدند ؟

مقاله زير تفسير و توضيحي علميست در مورد تمدن شهر سوخته در سيستان و زابل شهر دليران و سرمين رستم و سهراب و تاريخ بزرگ بشري

شهر سوخته در ساحل رودخانه ی هیلمند و 
۵۶ کیلومتری شهر باستانی زابل قرار دارد.شهری که نقش بسیار مهمی در ایران باستان داشته است.زادگاه رستم و پهلوانان نامی ایران زمین.اگرچه امروز بخش اعظم تمدن ایران باستان و رودخانه ی هیلمند در کشورهای پاکستان و افغانستان قرار گرفته است.
سیستان جایی است که توانست تا قرنها خصلت مرد پروری خود را حفظ کند و در سده های نزدیک به مولف تاریخ سیستان عیاران و جوانمردانی چون یعقوب لیث بپرورد .



تصاويري از بقاياي شهر سوخته بهشت باستان شناسان در سيستان سرزمين شگفتيها و مهد دليران

محل قرار گرفتن خانه ها و ديوار هاي شهردر تصوير فوق مشخص شده است .
شهر سوخته از نظر زمانی هم زمان با تمدن سومر در بین النهرین و تمدنهای هاراپا و موهنجودارو در شمال غربی پاکستان بوده است . بسیاری از باستان شناسان معتقدند که مردم این ناحیه از همان نژاد سومر یا آنوناکی بوده اند که از سیاره ی نیبیرو به زمین آمده بودند. شباهت مجسمه های یافت شده با آنچه که در هاراپا وموهنجودارو وجود دارد این نظریه را اثبات می کند علاوه بر اینکه ابزارها و علوم پیشرفته ای که در شهر سوخته وجود دارد حکایت از شهری بزرگ و تجاری در 
۶۰۰۰ 
سال پیش می کند.
نژاد و زبان مردم شهر سوخته :

علی رغم پیدا کردن بیش از 
۴۰۰۰۰ اسکلت در گورستانهای این شهر هیچ کس موفق به شناسایی نژاد مردمی که در این ناحیه می زیستند نشده است.
همین مشکل در خصوص شهرهای باستانی هاراپا و موهنجودارو نیز وجود دارد و در نتیجه باستانشناسان را به این باور سوق داده است که مردم از همان نژاد ناشناس سومری بوده اند که به مناطق خوش آب و هوای زمین در کنار رودخانه های عظیم کوچ می کردند و با یکدیگر ارتباطاط تجاری می داشته اند.علاوه بر این جثه ی عظیم اسکلتها پس از پوسیده شدن در طول 
۶۰۰۰ 
سال باز هم این باور را تقویت می کند که پهلوانان عظیم الجثه ی ایران باستان همچون گیو - گودرز - گرشاسب - سام و نریمان و رستم از همان نژاد بوده یا دورگه بوده اند

در اسكلت هاي كشف شده افرادي با بلندي قد بين 3 تا 4 متر نيز كشف شده است . يكي از بزرگترين اسكلتهاي كشف شده در جهان در شهر سوخته كشف شده كه متعلق به يك مردي بين 35 تا 40 ساله است كه دقيقا" 5 متر و بيست و يك سانتي متر قد داشته كه اين بلند ترين اسكلت ديده شده در عصر باستان است.

زبان مردم شهر سوخته و به طور کلی مردم نواحی بلوچستان و زابلستان باستان نا شناس باقی مانده و کسی قادر به رمز گشایی نوشته ها و مهرهای کشف شده نیست.اما آنچه مسلم و قابل اثبات است این است که زبان پهلوی و زبان اوستایی از جمله زبانهایی بوده اند که توسط برخی قبایل و سلسله های باستان تکلم می شده اند و همچنان امروز به ما رسیده اند.

تجارت:
شهر سوخته(ایران باستان) به کشورهایی همچون سومر -هاراپا- موهمجودارو و مصر وسایل صنعتی و جواهرات و وسایل تزیینی صادر می کرده است.

لینک زیر یک وسیله ی تزیینی را نشان می دهد که در شهر اور ( عراق) در سومر باستان پیدا شده است و از شهر سوخته به سومر صادر شده بوده است.

دین مردم شهر سوخته :
به غیر از تعدادی مجسمه ی بت مانند از خدایان مونث و چند پیکره ی مرد که گمان می رود طبقه ی روحانی را نشان دهد علائم دیگری یافت نشده که بتوان دین اصلی مردم را مشخص کرد . اما در جدیدترین کاوشها ساختمان یک معبد بسیار بسیار بزرگ کشف شده است که به زودی پاسخ به این سوال را خواهد داد.منبع را ببینید.
قربانی کردن انسان:

در قبرستانهای شهر سوخته اجسادی پیدا شده است که نشان می دهد آنها طی مراسمی قربانی شده بودند، در یکی از قبرها 
۱۳ سر قطع شده به صورت دایره وار و به همراه هدایا و وسایل تزیینی پیدا شده است که نشان از نوعی مراسم مذهبی دارد. همچنین در چند قبر دیگر اسکلتهایی یافت شده که جمجمه ی آنها در بین پاها و جدا از بدن قرار گرفته.از آنجا که این اجساد با احترام و به همراه هدایا دفن شده اند احتمال قتل و یا شکنجه وجود ندارد بنابراین می توان آن را قربانی تلقی کرد.
آب و فاضلاب :

سراسر شهر سوخته دارای سیستم پیشرفته ای برای انتقال آب به منازل و سطح شهر است و جنس لوله ها از سفال خاصی است.چيزي كه در تمدنهاي بسيار پيشترفته مانند عيلاميها و هخامنشيان مي بينيم و از يك قوم كوچك بسيار بعيد است كه اينقدر به مسئله بهداشت و تامين مصرف مردم و ساكنين اهميت مي دادند.

شهر سوخته در منطقه ای کاملا غیر زلزله خیز ( حتی تا امروز) بنا شده ( درست مانند تمدنهای سومر-مصر و دره ی سند ). به این دلیل سوخته خوانده می شود که 
۲بار به طور کامل سوخته شده اما باز ساخته شده است و ناگهان بدون هیچ نشانی در۲۱۰۰ سال پیش از میلاد تخلیه شده است. دقیقا هم زمان با نا پدید شدن تمدن های دری ه سند( یعنی هاراپا و موهمجو دارو ) .

طبق کتیبه های آشور باستان این دقیقا همان تاریخی است که آنوناکی ناگهان زمین را ترک کردند . دلیل این خروج ناگهانی در کتب عهد عتیق و متون باستان تغییر ناگهانی آب و هوای زمین از مرطوب به خشک بوده است . تمامی مناطقی که این تمدنها در آن به وجود آمده بود به دلیل تغییر مدار زمین گرم و خشک شدند و این موجودات (آنوناکی) برای حیات به محیطی بسیار سبز و مرطوب نیاز داشته اند. از این رو ناگهانی ناپدید می شوند اما انسانهای دو رگه که از آمیزش آنوناکی و مردم زمین به وجود آمده بودند در زمین باقی ماندند که احتمالا همین انسانها سلسله های مشهور و پادشاهان و پهلوانان را تشکیل می داده اند

بهر حال اين منطقه و تمدن اعجاب انگيزچيزي حدود 4500 سال پيش بر اثر يك آتش سوزي عظيم ، انقدر عظيم كه نمي توانسته كار حمله احتمالي قومي به اين منطقه باشد اين شهر را از بين برده است . اين آتش سوزي مي تواند آتش سوزيهاي عظيم ناشي از گرم شدن زمين ، يك جنگ ويرانگر ، و يا صاعقه هاي بزرگي بوده كه توانسته شبانه و طي چند روز يك شهر را كاملا" تبديل به خاكستر بنمايد ...
شهر سوخته به علت رمزها و رازهاي بسيار بهشت باستان شناسان معرفي شده و هر روز چيز تازه اي براي كشف شدن دارد...اينان چه كساني بودند ؟

 اسكلت كامل پيدا شده از يك دختر 14 ساله كه مورد جراحي مغز قرار گرقته است...چهره اين دختر توسط اندام شناسان باستان شناس در تصوير فوق باز سازي شده است .


 محل كشف اسكلتهاي مورد جراحي قرار گرفته به همراه وسايل زينتي و چند كوزه
 پزشکی پيشترفته مردم شهر سوخته و احتمال روابط آنها با موجوداتي غير زميني و مدرن :

اگرچه تاکنون نشانی از سفینه های این مردم یافت نشده
و يا مداركي دال بر ارتباط اين مردم با موجودات فضايي !! ( اگر هم یافت شود به من و شما گزارش نمی دهند ! ) جالب است دلايلي را كه باستانشناسان رابطه اين مردم را با موجوداتي پيشرفته و يا شايد غير زميني رد نمي كنند و بر پايه يك فرضيه وجود افرادي پيشترفته در كره زمين را ممكن مي دانند را بدانيد :

اولا: تعداد محدودي اسكلت در شهر سوخته كشف شده كه جمجمه ها و اعضاي بدن آنها اصلا" شباهتي به انسان كامل ندارد و بيشتر شبيه موجوداتي انسان نما مي باشد.
اين اسكلت ها از نظر ظاهر و فيزيك كاملا" با اسكلت يك انسان متفاوت بوده و درست شبيه و نقاشيهاي موجود از موجودات فضايي است

دوما" : علم و پيشترفت تكنولوژي اين قوم كوچك در 5 هزار سال پيش آنقدر مدرن و امروزي بوده كه باستانشناسان حتي در دوران هاي بعدي تاريخي مانند دوران با عظمت هخامنشيان كه ايرانيان به علومي مانند پزشكي ، ستاره شناسي و ديگر علوم آشنايي داشتند ديده نشده است . مثلا" عمل جراحي بسيار ظريف معز يك زن كه شما در تصاوير فوق مشاهده مي كنيد...بسيار جاي تعمق و تعمل دارد! چرا كه ما حتي در دوران ساساني كه دانشگاه علوم پزشكي در جندي شاپور (دزفول كنوني ) داشتيم همچين پيتشرفتهايي در علم پزشكي نكرده بوديم و گزارشاتي مبني بر جراحي مغز و يا جراحي چشم و يا ساخت چشم مصنوعي نداشتيم.
تعجب باستانشناسان و مورخين به اين خاطر است که در 
۵۰۰۰ سال قبل از میلاد جراحی مغز و کار گذاشتن چشم مصنوعی انجام می شده است.تصويري كه در اين صفحه مي بينيد، جمجمه ی دختری ۱۴ ساله را نشان می دهد که به دلیل بیماری مغزی جراحی شده بوده است. پیش از این تصور میشد که تنها مصر باستان دست به جراحی می زدند (بر اسای نوشته های پزشك مخصوص فرعون ،سینوحه پزشک مصری). .

همچنین این لینک اسکلت زنی 
۳۵ ساله را نشان می دهد که از چشم مصنوعی استفاده می کرده . جنس این کره ی چشم نا مشخص است و توسط تارهای بسیار باریکی از طلا به عصبهای چشم متصل شده بوده است.


 اسكلت پيدا شده در شهر سوخته
 كشف اسكلت يك زن متعلق به حدود 4 هزار سال پيش كه يك چشم وي مصنوعي بوده و مورد جراحي بسيار عجيب و ظريف و پيشترفته قرار گرفته است.

كشف چشم مصنوعي به گزارش استاد سجادي :
مطالعات اوليه نشان داده اند که چشم چپ زن تنومند مدفون در قبر شماره 6705 مصنوعي بوده است .سن اين زن بين 25 تا 30 سال تخمين زده شده است .بررسي بيشتر توسط پزشكان مشخص نمود كه زير تاق ابروي زن مذکو آثار آبسه و چركي و جراحي داشته است .به علت طول زمان زيادي كه بخش زيرين چشم مصنوعي با پلك چشم در تماس بوده آثار ارگانيكي پلك چشم بر روي پروتز مصنوعي مشخص است .جنس اين چشم مصنوعي يا پروتز كاملا" هنوز مشخص نگرديده است اما به نظر مي رسد از جنس قير طبيعي با مخلوط يك نوع چربي حيواني درست شده است . وسط اين پروتز خالي است كه چشم از داخل آن پيدا بوده است .بدنه چشم مصنوعي با نوعي مفتول طلايي احاطه گرديده و توسط 2 سوراخ موازي به چشم اين زن پيوند زده شده بودند.نقشي كه در روي اين چشم مصنوعي طراحي شده دقيقا" شبيه به مويرگهاي ريز داخل چشم انسان مي باشد. ضمنا" به همراه اسكلت اين زن عجيب تعدادي لوازم مانند : يك كيسه چرمي ، يك آينه مفرغي ، وتعدادي مهر هاي تزئيني و تعدادي ظروف سفالي كشف شده است.زمان فوت و درگذشت اين زن با استفاده از كربن 14 و مطالعات آزمايشگاهي حدود 3هزار سال قبل از ميلاد مسيح تائيد شده است.



 تصوير بازسازي شده چهره زني كه با يك چشم مصنوعي در 4 هزار سال پيش زندگي مي كرده و توسط پزشكان آن دوره مورد جراحي زيبايي و بازسازي قرار گرفته است.

زنان شهر سوخته :

تازه ترين يافته های باستان شناسان در گورهای شهرسوخته حاکی از اين است که زنان شهر سوخته لباس های زيبايی شبيه به ساری می پوشيدند. و به آرايش و زيورآلات قيمتی اهميت می داده اند.



پروتز يا چشم مصنوعي كه در داخل جمجه يك اسكلت زن در 4 هزار سال كه به تازگي كشف گرديد و جهانيان را شگفت زده كرد
اين پروتز و محلهاي بخيه بر روي آن ديرينه شناسان را با پزشكاني متبحر و عجيب مواجه كرده
كه اين قوم ناشناخته وعجيب ولي پيشترفته در 4 هزار سال پيش در كشور ايران چگونه مي توانشتند عملهاي جراحي به اين ظرافت و دقت انجام بدهند.

 يكي ديگر از عجايب شهر سوخته :
يك اسكلت كشف شده كه مورد جراحي مغز قرار گرفته است. با كشف اين اثر پيشينه پزشكي در ايران به بيش از 4000 سال مي رسد. جراحي مغز به اين شكل هنوز در هيچ جايي از كره زمين با ساده ترين وسايل موجود و بدون تجهيزات اتاق عمل ديده نشده است.
 تاس هاي بازي كشف شده به همراه تخته نرد در شهر سوخته!!؟؟ نكته جالب اينكه اولا" چه تفكر عظيم و پويايي در اين مردم وجود داشته و دوم اينكه چقدر شبيه با وسايل امروزي است؟!!؟؟
 وسيله اي بازي شبيه به تخته نرد كه داراي تاس و مهره هايي شبيه به تخته نرد امروزي بوده است.
گزارش استاد سجادي باستانشناس ايراني از كشف تخت نرد باستاني :

به تازگی از گور باستانی موسوم به شماره 
۷۶۱ قديمی ترين تخت نرد جهان به همراه ۶۰ مهره آن
در شهر سوخته کشف شد، بسيار قديمی تر از تخت نردی که در گورستان سلطنتی اور در بين النهرين کشف شده بود.
آقای سجادی گفته که اين تخت نرد از چوب آبنوس و به شکل مستطيل است. چون آبنوس در سيستان و بلوچستان نمی روئيده و مشخص است که از هند وارد شده است.
روی اين تخت نرد، ماری که 
۲۰ بار به دور خود حلقه زده و دمش را در دهان گرفته، نقش بسته است.
به نظر می رسد که چنين طرحی هم به موضوع های فرهنگی و فلسفی هند مربوط باشد، چرا که چنين علامتی در فرهنگ هند به معنی مرکز انرژی های حياتی در بدن انسان است.
اين تخت نرد 
۲۰ خانه بازی و ۶۰ مهره دارد. مهره ها که در يک ظرف سفالی در کنار تخت نرد قرار داشتند از سنگ های رايج در شهر سوخته يعنی از لاجورد، عقيق و فيروزه است.
به نظر آقای سجادی اين تخت نرد 
۱۰۰ تا ۲۰۰ سال قديمی تر از تخت نرد بين النهرين است و به همين دليل او فکر می کند اين بازی از شهر سوخته به تمدن بين النهرين رفته است. گروه تحقيق و کاوش هنوز روش بازی با اين تخت نرد را نيافته است.

 خاكستر جسد يك انسان 3 هزار ساله در شهر سوخته كه در هنگام آتش سوزي در هنگام نيايش و يا خواب بسر مي برده است.
 كشف يك گور قديمي در شهر سوخته متعلق به يك زن و شوهر . اينان مدتي قبل از آتش سوزي و نابودي هميشگي شهر سوخته از دنيا رفته بودند. جالب است بدانيد هنوز دستبند و زيور آلات زن به همراه اسكلت مشخص بود و با نگاه اول مشخص مي شد كه كدام زن و كدام مرد هستند...سن تقريبي اين دو حدود 30 سال بوده و چنان عاشقانه در بغل و كنار يكديگر بخاك سپرده شدند كه گويي در آن دنيا نيز با يكديگر خواهند بود.
در كنار آنها مقداري غذا و لوازم مورد نياز در آن دنيا برايشان گذاشته شده ؟!!


يك نمونه مهر ، كشف شده در شهر سوخته .
اين مهرها كه جهت شناسايي افراد مهم ،يا حكومتي و يا براي شناخت تجار معروف در طول تاريخ استفاده مي شده است . تا كنون اين مهر ها بيشتر در حفاريهاي دوران هخامنشي كشف گرديده بود .
اين مهر ها براي فرمان هاي حكومتي و شناسايي مالاتجاره استفاده مي گرديده است.
نكته قابل توجه اينكه با كشف تعداد زيادي از اين مهر ها معلوم گرديد كه ساكنان شهر سوخته چنان پيشترفته بودند كه از تجارت و سلسله مراتب اجتماعي كاملا" برخوردار بودند و چنان طبقات اجتماعي جالب و پيشترفته اي داشتند كه افراد با توجه به موقعيتشان نسبت به يكديگر از برتري و شناسايي خاصي برخوردار بودند.

يك فقره شانه بسيار جالب كه در كوره به شكل ماهرانه اي ساخته شده است.
اين اثر نشانه اي از نوع تفكر و رفتار اجتماعي ساكنان ايران زمين در 4 هزار سال پيش مي باشد.
باستان شناسان از روي همين اثار مكشوفه با عمق و عادات و تمدن يك ملت پی می برند.