۱۳۹۷ مرداد ۴, پنجشنبه

گفتار نیک ، پندار نیک و کردار نیک

من به همه جا سر زدم به اورشلیم رفتم کنار دیوار ندبه
 به مساجد ترکیه به کلیساها .
مسلمانان از بهشت میگفتند عیسی از بخشش .
بیست شهر و هفت کشور را گشتم حتی دالایی لاما منرا تحت مدیتیشن برد .
آیا بیگ بنگ بوده؟ قبل از بیگ بنگ چه بوده؟ آیا رستاخیز وجود دارد؟
 ما از کجا آمده ایم؟ اینجا چه کار میکنیم ؟
آخر به زرتشت رسیدم او با خدا مکالمه به صورت وحی نداشته .
 فلسفه او بر اساس گفتار نیک ، پندار نیک و کردار نیک است.
 راه همانا یکیست و آن راه راستی است .
مورگان فریمن

به عبا این همه توهین نکنید


ای جوانان به عبا این همه توهین نکنید
 به خدای فقها این همه توهین نکنید
هی نگویید زن و مرد برابر هستند
 به نوامیس بقا این همه توهین نکنید
شکم و زیر شکم یعنی که اسلام عزیز
 به غرور علما این همه توهین نکنید
چوبه ی دار و تجاوز همه است پایه دین
 به قوانین خدا این همه توهین نکنید
حوریان جاکش شان روی زمین آخوندند
 به بهشت خطبا این همه توهین نکنید
یاغی و باغی و طاغی به شریعت نشوید
 مرتد و سربه هوا این همه توهین نکنید
جمکران منبع پول علما چاه طلا ست
 به خرافات و دعا این همه توهین نکنید
به جهان واژه ی آزادی حرام است حرام
 به دیانت به قفا این همه توهین نکنید
خون تان گشته مباح و زن تان گشته حلال
 به قوانین جزا این همه توهین نکنید
باعث زلزله و قحطی و طاعون نشوید
 به جنایت به جفا این همه توهین نکنید
حکم الله بریدن سر بی دینان است
به چنین حکم رسا این همه توهین نکنید
شاعر...؟
❊❊❊❊❊

خمینی در نوفل لوشاتو


خمینی در نوفل لوشاتو
=======

اگر نسل جدید می خواهد بداند، چطور نسل قدیم رهبری خمینی را پذیرفتند،
و محمدرضا شاه فقید را سرنگون کردند، متن زیر را بخوانند و بیندیشد.
اگر شما جای آنها بودید و این سخنان را از یک مرجع تقلید می شنیدید، چه عکس العملی از خود نشان میدادید؟!
......................
سخنان خمینی قبل از انقلاب ۵۷

- بشر در اظهار نظر خودش آزاد است.
- اولین چیزی که برای انسان هست، آزادی بیان است.
- مطبوعات در نشر همهی حقایق و واقعیات آزادند.
- در جمهوری اسلامی؛ کمونیستها نیز در بیان عقاید خود آزادند.
- در حکومت اسلامی اگر کسی از شخص اول مملکت شکایتی داشته باشد،
 پیش قاضی میرود و قاضی او را احضار می کندو او هم حاضر میشود.
- یکی از بنیانهای اسلام آزادی استبنیاد دیگر اسلام، اصل استقلال ملی است.
- حکومت اسلامی، یک حکومت مبتنی بر عدل و دموکراسی است.
- دولت اسلامییک دولت دمکراتیک به معنای واقعی است، و اما من هیچ فعالیت 
در داخل دولت ندارم، و به همین نحو که الآن هستم، وقتی دولت اسلامی تشکیل
 شود نقش هدایت را دارم.
- اما شكل حكومت ما جمهوری است،
- جمهوری به معنای اینكه متكی به آرای اكثریت است.
- حکومت جمهوری است مثل سایر جمهوریها، و احکام اسلام هم احکام 
مترقی و مبتنی بر دموکراسی و پیشرفته و با همۀ مظاهر تمدن موافق.
- ولایت با جمهور مردم است.
- عزل مقامات جمهوری اسلامی بدست مردم است.
- برخلاف نظام سلطنتی مقامات مادامالعمر نیست، و طول مسئولیت هر یك
 از مقامات محدود و موقت است.
- یعنی مقامات ادواری است، هر چند سال عوض میشود
اگر هم هر مقامی یكی از شرایطش را از دست داد،  ساقط میشود.
- رژیم ایران به یک نظام دمکراسی تبدیل خواهد شد، که موجب ثبات منطقه میگردد.
- اختیارات شاه را نخواهم داشت.
- من هیچ سمت دولتی را نخواهم پذیرفت.
- من در آینده (پس از پیروزی انقلابهمین نقشی که الان دارم خواهم داشت.
 نقش هدایت و راهنمایی، و درصورتی که مصلحتی در کار باشد اعلام میکنم،
 لاکن من در خود دولت نقشی ندارم.
- علما خود حكومت نخواهند كردآنان ناظر و هادی مجریان امور میباشند.
- این حكومت در همهمراتب خود متكی به آرای مردم، و تحتِ نظارت و
 ارزیابی و انتقاد عمومی خواهد بود.
- من نمیخواهم ریاست دولت را داشته باشمطرز حكومت؛
 جمهوری است و تكیه بر آرای ملت.
- من چنین چیزی نگفتهام، كه روحانیون متكفل حكومت خواهند شد.
 روحانیون شغل شان چیز دیگریست.
- من و سایر روحانیون در حكومت پستی را اشغال نمیكنیموظیفه ی روحانیون
 ارشاد دولت ها استمن در حكومت آینده نقش هدایت را دارم.
- قانون اینست، عقل اینست، حقوق بشر اینست، که سرنوشت هر آدمی باید به دست خودش باشد...!
- باید اختیارات دست مردم باشداین یك مسئله عقلی است، و هر عاقلی این مطلب را قبول دارد
 كه مقدرات هر كسی باید دست خودش باشد.
- حكومت اسلامی بر حقوقِ بشر و ملاحظهی آن است.
- هیچ سازمانی و حكومتی بهاندازه اسلام ملاحظهی حقوق بشر را نكرده است!!!
- آزادی و دموكراسی به تمام معنا در حكومت اسلامیست، 
شخص اوّل حكومت اسلامی با آخرین فرد مساوی است در امور.
- اسلام، هم حقوق بشر را محترم می شمارد، و هم عمل می كندحقّى را از هیچکس نمی گیرد.
- حق آزادى را از هیچ كس نمی گیرداجازه نمی دهد كسانى بر او سلطه پیدا كنند، 
كه حقّ آزادى را به اسم آزادى از آنها سلب كند.
- ما که می‌‌گوییم حکومت اسلامی، میخواهیم جلوی این هرزهها گرفته شود، نه اینکه برگردیم به ۱۴۰۰ سال پیش.
- ما میخواهیم به عدالت ۱۴۰۰ سال پیش برگردیمهمه ی مظاهر تمدن را هم با آغوش باز قبول داریم.
- دولت استبدادی را نمیتوان حکومت اسلامی خواندرژیم اسلامی با استبداد جمع نمیشود.
- ما حکومتی را میخواهیم که برای اینکه یک دسته میگویند مرگ بر فلان کس، آنها را نکشند
حکومتی که ما میخواهیم، مصداقش یکی حکومت پیغمبر است که حاکم بود، یکی علی، و یکی هم عمر.
- تمام اقلیتهای مذهبی در حکومت اسلامی میتوانند به کلیه فرائض مذهبی خود آزادانه عمل نمایند، 
و حکومت اسلامی موظف است که از حقوق آنها به بهترین وجه دفاع کند.
- جامعه ی آینده ما جامعه ی آزادی خواهد بودهمه ی نهادهای فشار و اختناق و همچنین استثمار
 از میان خواهد رفت.ما یک حاکمی میخواهیم که وقتی توی مسجد آمد و نشست، بیایند دورش بنشینند
 و با او صحبت کنند، و اشکال هایشان را بگویند، نه اینکه از سایه او بترسند.
- زنان در انتخاب، فعالیت، و سرنوشت، و همچنین پوشش خود
 با رعایت موازین اسلامی آزادند.
- زنها در حكومتِ اسلامی آزادند، و حقوق آنان مثل حقوق مردها است.
- اسلام زن را از اسارت مردها بیرون آورده، و آنها را هم ردیف مردها قرار داده است.
- تبلیغاتی كه علیه ما میشود برای انحراف مردم استاسلام همه ی حقوق و امور بشر را تضمین كرده.


- رأی ملت متَّبع است، ولو به ضرر خودشان باشد...
        ❊❊❊❊❊

پیکِ مرگ آمد شبی شوقِ جهانم را گرفت


این شعر را شروین سلیمانی باجسارت فراوان در یک  مجلس شعر علی خامنه ای خواند:

پیکِ مرگ آمد شبی شوقِ جهانم را گرفت
تا به خود جنبیدم عزرائیل جانم را گرفت
سرنشین بنز آن دنیا شدم بی گفت و گو
مرگ در پس کوچه ی دنیا ژیانم را گرفت
رد شدم با پای لرزان از پُلِ تنگِ صراط
یک فرشته دستهای ناتوانم را گرفت
خواستم وارد شوم در باغِ زیبای بهشت
حضرت هود آمد و نام و نشانم را گرفت
گفتم آن دنیا خودم مأمور دولت بوده ام!
اخم کرد و کارتهای سازمانم را گرفت
چونکه دانست آن جهان من گیر میدادم به خلق
گیر داد و حس و حال شادمانم را گرفت
بعد با اکراه ما را هم به داخل راه داد
اشتیاق زایدالوصفی امانم را گرفت
باغ سبزی دیدم و انواع نعمتها ولی
دیدن حور و پری تاب و توانم را گرفت
میگذشت ازدورحوری، گفتم "آی لاو یو، کامان" 
دست هابیل آمدومحکم دهانم راگرفت
روبروی حورعینی غنچه شد لبهای من
حضرت لوط از عقب آمد لبانم را گرفت!
سعی کردم تا بنوشم جامی از جوی شراب
حضرت عیسی پرید و استکانم را گرفت
حضرت حوّا به همراه دوغلمانِ بلوند
رد شد و کلاً لباسِ پرنیانم راگرفت
داشتم با حرص می لیسیدم از جوی عسل
حضرت داود با انبُر زبانم را گرفت
دیدم استخری پُر از حوری، پریدم توی آب
تا شدم نزدیک آنها کوسه رانم را گرفت
توی یک وان بلورین تخت خوابیدم در آب
نوح بیرونم نمود از آب و وانم را گرفت
یک پری شد میهمانم، بُردمش پشت درخت
بچه خوشگل یوسف آمد میهمانم را گرفت
خواستم وارد شوم در حلقه ی اصحاب کهف
سگ پرید از قسمتِ پاو استخوانم را گرفت
پاتوقِ دِنجی برای عشق و حالم یافتم
گشتِ ارشادِ بهشت آمد مکانم را گرفت
یافتم اکسیر عمر جاودان را در بهشت
یک نفر اکسیر عمر جاودانم را گرفت
گفتم آخر ای خدااین گیر دادنها به ما
لذتِ تفریح در باغِ جنانم را گرفت
پاسخ آمداین سزای اوست که روی زمین
وقتِ عشق و حال ، حالِ بندگانم را گرفت...!

زیور به خود مبند که زیبا ببینمت



زیور به خود مبند که زیبا ببینمت
با دیگران مباش که تنها ببینمت
در این بهار تازه که گل‌ها شکفته‌اند
لبخند عشق زن که شکوفا ببینمت
یک جام نوش کردی و مشتاق دیدمت
جامی دگر بنوش که شیدا ببینمت
منشین گران و جامه سبک ساز و رقص کن
رقصی چنان که آفت دلها ببینمت
بگذشت در فراق تو شب‌های بی‌شمار
هر شب در این امید که فردا ببینمت
ای ایستاده در پس این پرد یِ غبار
نزدیکتر بیا که هویدا ببینمت
نازم به بی‌نیازیت ای شوخ سنگدل
هرگز نشد که اسیر تمنا ببینمت
منت‌پذیر قهر و عتاب تو‌ام ولی
می‌خواستم که بهتر از این‌ها ببینمت

مفتون امینی

کاتب قرآن،عبدالله بن سعد بن ابی سرح



سهم عبدالله بن سعد بن ابی سرح در نوشتن قرآن
محمد افرادی را بکار گرفته بود تا وحی هایی که بر او «نازل» میشد را ثبت کنند.
یکی از این کاتبان عبدالله ابن سعد بن ابی سرح بود.
وقتی که سرح وحی ها را مینوشت بسیار پیش می آمد که به محمد پیشنهاد هایی را برای بهبود آیه ها و نگارش آنها به او میداد،
محمد اغلب اوقات آنها را تایید میکرد و به سرح اجازه میداد که این جملات تغییر یافته را بجای آن چیزهایی که او دیکته کرده بود ثبت کند.
سر انجام سرح اسلام را ترک کرد،
زیرا دریافت که آنچه محمد میگوید نمیتواند از طرف خدا باشد،
بعدها وقتی ماجرای فتح مکه پیش آمد، محمد دستور مرگ سرح را صادر کرد.
منابع :
تفسير شريف لاهيجي – ج 1 – ص 795 – 794 + درسهائي دربارهْ اسلام – گلدزيهر – پانوشت – ص 373 + تاريخ طبري – ج 4 – ص 1303 و 1187 + تفسير شيخ الفتوح رازي – ج 5 – ص 7 و 8 + فتوح البلدان – بلاذري – ص 383 – 384.

۱۳۹۷ مرداد ۳, چهارشنبه

بوی بهـــار می رسد


نوروز
 ۷۰۳۸ میترایی آریایی و ۳۷۵۴ زرتشتی و ۲۵۷۵ شاهنشاهی و ۱۳۹۵خورشیدی برعاشقان ایران زمین همايون باد
پنجره باز می شـود ، بوی بهـــار می رسد
مزرعه سبز میشود ، غنچه گل می شکفد
باد بهـــار مـــی وزد ، مــــژده که یار میرسد
باد بهـــار مـــی وزد ، مــــژده که یار میرسد
دف خـروش میکــند ، شهر ز شوق می طپد
چشـمه برون میزند ، آب روان مــــــی شود
نـــی صــدا می زند ، شور به پا می کــــــند
پیر جوان می شـود ، رقص ســماع می کند
خورشید آسمان عشق ، صبـــح طلوع می کند
بلبل نغمـه خوان عشق ، نغمـه دوباره سر دهد
میکـــــــده باز می شود ،تشنه به آب می رسد
ابر ســــــیاه میـــــــــرود ،یــــــار به یار می رسد
باد بهـــار مـــی وزد ،مـــــژده که یار میرسد
باد بهـــار مـــی وزد ،مـــــژده که یار میرسد
دف خـروش میکــند ، شهر ز شوق می طپد
چشـمه برون میزند ، آب روان مــــــی شود
نـــی صــدا می زند ، شور به پا می کــــــتد
پیر جوان می شـود ، رقص ســماع می کند
خورشید آسمان عشق ، صبـــح طلوع می کند
بلبل نغمـه خوان غشق ، نغمـه دوباره سر دهد
میکـــــــده باز می شود ،تشنه به آب می رسد
ابر ســــــیاه میـــــــــرود ،یــــــار به یار می رسد
باد بهـــار مـــی وزد ، مــــژده که یار میرسد
باد بهـــار مـــی وزد ، مــــژده که یار میرسد