۱۳۹۹ مرداد ۲۶, یکشنبه

کشف دوتا پیامبر دیگر


 از قدیم گفته اند که هر چیزی محاسنی دارد و معایبی. در مورد ویروس کرونا تابحال هر چه گفته شده از معایبش بوده و امروز من میخواهم کمی هم از محاسن آن برایتان بنویسم!

پس از پیدایش ویروس کرونا در ووهان چین و گسترش سریعش به سراسر جهان دانشمندان چینی بر آن شدند تا به کتب پزشکی و تاریخی قدیم مراجعه کنند تا ببیند که آیا ردی از ویروس کرونا در گذشته های دور پیدا می کنند یانه.

در این تحقیقات دانشمندان به کشف عجیبی می رسند که ویروس کرونا را فراموش کرده و تحقیقاتشان را در مورد کشف جدید ادامه می دهند!

دانشمندان حین اینکه کتابهای قدیم را مطالعه میکردند به کتبی دست یافتند که در آن متوجه شدند که اولین پیامبران در چین ظهور کرده اند و نه در خاور میانه و تعداد پیامبران را که تا بحال «۱۲۴۰۰۰» نفر می پنداشتند صحیح نیست بلکه تعداد واقعی آنها «۱۲۴۰۰۲» بوده است یعنی دوتا بیشتر از آن تعدادی که تا بحال در همه کتب دینی آمده است!

اولین پیامبر که حضرت «چینگ چیانگ چیم» نام داشته در حدود ۳۷۰ سال قبل از ظهور حضرت ابراهیم در پکن ظهور کرده و دومی که حضرت « شین اون چی شینگ» نام داشته هم ۶۵ سال بعد از او یعنی ۳۰۵ سال قبل از ظهور حضرت ابراهیم در ووهان دعوی پیامبری نموده! 

دانشمندان با تعجب وافر به تحقیقاتشان در اینمورد ادامه دادند تا ببینند که چرا قوم بنی اسرائیل تابحال  در هیچیک از کتبشان نامی از این دو پیامبری که رسالت آسمانی داشته اند نیاورده اند و اینکه آیا اینها به عمد قصد داشته اند تا رد پای این دو پیامبر غیر خاور میانه ای را از صفحات تاریخ پاک کنند تا پیامبران خودشان  را از اولین رسولان الهی جا بزنند و یا نه،  دعوی پیامبری این دو رسول چینی به خاور میانه نرسیده و کسی از ظهور و سقوط آنها اطلاعی نداشته است.

پس از ماهها تحقیقات و جستجو در کتب خطی و کتیبه های قدیم متوجه شدند که  حضرت «چینگ چیانگ چیم» پس از گذشت یکسال توانسته بود کلاً ۶۳ نفر را پیرو دین خود کند و معبدی را هم برای عبادات و مراسم مذهبی خود  در شمال شرقی شهر پکن ساخته بوده اند.

در اولین سالروز دعوی پیامبری به پیشنهاد چند تن از مریدان نزدیک حضرت «چینگ چیام چیم» تصمیم به برگزاری جشنی بهمین مناسبت میگیرند و همه ۶۳ تن از یاران را دعوت می کنند. یاران رسول هم در مراسم جشن حضرت رسولشان «چینگ چیانگ چیم» را می کشند و  کبابی به راه می اندازند و آن را مزه عرق برنجی که به مقدار زیاد به معبد آورده بودند می کنند و خلاصه اولین مدعی پیامبری را در جشن اولین سالگرد پیامبری اش مزه عرق می کنند تا دیگر کسی در آن دیار هوس پیامبر شدن نکند و معبد را هم به یک عشرتکده تبدیل می کنند که امروزه به یک دیسکوتک بسیار مدرن تبدیل شده است!

۶۴ سال پس از آن جشن پر شکوه دوباره شخصی بنام «شین اون چی شینگ» دعوی پیامبری مینماید و اینبار در ووهان همان شهری که امروزه ویروس کرونا از آنجا به تمام جهان منتشر شده است.

دانشمندان و محققان پس از مطالعات فراوان و جستجو در کتابها در میابند که این پیامبر دومی هم سرنوشتی بهتر از آن اولی پیدا نمیکند و اینبار امت این دومی طاقت نمی آورند تا یک سال بگذرد و در همان ماه اول که این دومین رسول الهی از مدت رسالتش می گذشته و در آن یکماه  ۱۷ نفر به او ایمان آورده بودند، یکروز هنگامیکه حضرت «شین اون چی شینگ» داشته در منزل یکی از مریدانش مؤعظه میکرده یکی از آن ۱۷ تا که قصاب محل بوده به او نزدیک می شود و با اشاره او  دونفر از دیگر یاران پیامبر که در نزدیکی او بوده اند فوراً پیامبر را گرفته و از اتاق خانه به حیاط می برند و او را لب ایوان درازکش کرده و تشتی را هم زیر گردنش میگذارند و سپس قصاب کاردی را که زیر قبایش پنهان کرده بوده در می آورد و سرش را گوش تا گوش می برد و سپس پاهایش رامی گیرند و از زمین بلند کرده و او را وارونه طوری بالای تشت نگه می دارند تا مبادا خونش بر زمین بریزد و همه آن در تشت ریخته شود سپس خونها را در خمره یِ  پر از شرابی که از قبل آماده کرده بودند می ریزند و گوشتش را هم کباب کرده و بساط شراب و کباب را براه می اندازند و تا نیمه شبان به رقص و پایکوبی پرداخته و ماجرای این دومین پیامبر الهی هم به همینجا ختم به خیر میشود. 

ارادتمند شما،

علی بی ستاره، 

اسلو ۱۶ آگست ۲۰۲۰ 

❊❊❊❊❊ 



شب اول قبر

شب اول قبر
خانمی بسیار زیبا در سن ۳۵ سالگی بخاطر اختلافاتی که با شوهرش داشت از او طلاق گرفت. پس از آن در چهار پنج سال اول هر چه برایش خواستگار می آمد رد میکرد و دنبال یه تیکه ناب بود. بیشتر دنبال یک پسر جوان و پولدار و خوشگل و خوش تیپ بود و هیچکدام از خواستگارهایی که برایش می آمدند چنگی به دلش نمی زدند و هر چه سنش بالاتر می رفت تعداد خواستگارها هم کمتر و کمتر میشد تا اینکه یواش یواش به پنجاه سالگی رسید. از آن به بعد دیگر یا خواستگار به سراغش نمی آمد و یا اگر هم به ندرت کسی می آمد، مردان مسنی بودند که اصلاً برایش قابل پذیرش نبودند. کم کم سنش از شصت هم گذشت و دیگر هرگز خواستگاری بسراغش نیامد. پیر زن هم تنها به زندگی ادامه داد تا صد سال عمر کرد و هنگامیکه صد سال و چند ماهش بود دیده از جهان فروبست.
شب اول قبر هنگامیکه نکیر و منکر وارد قبرش شدند پیرزن دید که دو مرد لندهور سبیل کلفت پشت سر هم وارد قبر او شدند، از جا پرید و گفت شما کی هستید؟ در قبر من چه می کنید؟ چی از من میخواهید؟
نکیر که جلوتر از منکر وارد قبر شده بود با صدایی ضخیم گفت:
خانم من نکیر هستم!
پیرزن هم با آه و افسوس گفت:
ای خواهر و مادر این شانس را گائیدم!
نکیر ازش پرسید چرا؟
پیرزن گفت:
آخه مادر جون، ۶۵ سال در آن دنیا نه کیر و در این دنیا هم از همین شب اول نه کیر! اینم شد شانس؟
ارادتمند، علی بی ستاره
اسلو، ۱۳ آگست ۲۰۲۰
❊❊❊❊❊