۱۳۹۰ دی ۷, چهارشنبه
۱۳۹۰ دی ۶, سهشنبه
۱۳۹۰ دی ۲, جمعه
۱۳۹۰ آذر ۳۰, چهارشنبه
جهان اسلام و حاکمانش
این حضرات دارای هزاران آیه و حدیث قدسی، نبوی، علوی، رضوی،و... و نیز کتابهای چند جلدی بحار النوار ، رسائل شیعه و... و هزاران جلد کتابهای اخلاقی شعرا و علما و صد البته تاریخ چند هزارساله کورش و داریوش و ... و همچنین میلیاردها ساعت حرف سر منابر در مذمت اسراف و مدح نوع دوستی!!
و اما این آقایان ملقب به مستکبر ، جهانخوار ، استعمارگر ، ظالم ، زیاده خواه و .. و بدون سر سوزنی توجه به اندک پشتوانه های دینی و کلامی سخن در مسائل اخلاقی ، آنها هیچ ندارند و فقط انسانند...
و اما این آقایان ملقب به مستکبر ، جهانخوار ، استعمارگر ، ظالم ، زیاده خواه و .. و بدون سر سوزنی توجه به اندک پشتوانه های دینی و کلامی سخن در مسائل اخلاقی ، آنها هیچ ندارند و فقط انسانند...
قضاوت با شما !
۱۳۹۰ آذر ۲۳, چهارشنبه
۱۳۹۰ آذر ۲۰, یکشنبه
I ترجمه نامه رضا پهلوی به اوباما درباره ساکنان کمپ ا...
Iran: ترجمه نامه رضا پهلوی به اوباما درباره ساکنان کمپ ا...: (ترجمه شخصی است و هنوز مورد تایید دبیرخانه محترم شاهزاده نیست) این نامه را از طرف هم میهنانم در کمپ اشرف واقع در عراق برای شما مینویسم. ...
۱۳۹۰ آذر ۱۵, سهشنبه
۱۳۹۰ آذر ۱۴, دوشنبه
و اینچنین شد هموطن: رازهای ناگفته عمليات پنجه عقاب
و اینچنین شد هموطن: رازهای ناگفته عمليات پنجه عقاب: عمليات نظامي آمريكا در طبس امروز ای میلی برایم رسید که حاوی اطلاعات جالبی بود که می خواهم به مرور زمان آنها را یکی یکی در وبلاگ بگذارم ...
۱۳۹۰ آذر ۱۰, پنجشنبه
آدم هفت خط ...
از وبلاگ سمندر رها
آدم هفت خط ...
ما معمولاً عادت داریم در توصیف اشخاص زیرک و باهوش و اکثراً رند و مکاراز اصطلاح "آدم هفت خط" استفاده کنیم!
اما چرا؟
روایتی درمورد ریشۀ تاریخی اصطلاح "هفت خط" وجود دارد. این روایت بر می گردد به آئین شرابخواری در حضور پادشاه در دوران ساسانیان. در آن زمان پیمانه های ظریف و زیبائی از شاخ گاو یا بزکوهی درست می کردند که چون پایه نداشته است کسی نمی توانسته آن را روی زمین یا میز بگذارد و از نوشیدن شرابِ ریخته شده در پیمانه اش طفره برود. از این رو دارندۀ جام مجبور بوده است محتویات آنرا لاجرعه سربکشد. اما برای اینکه کسی بیش ازاندازۀ ظرفیت خود باده گساری نکند واز سرِ مستی با حرکت و یا گفتار خود، احترام و شأن مجلس شاهانه را از بین نبرد، هر کدام از مدعوین، پیمانه (شاخ) مخصوص خود را داشته که به جهت تعین میزان توانائی او در باده گساری خطی در داخل آن شاخ کشیده شده بوده که ساقی برای دارنده پیمانه فقط تا حدِ همان خط، شراب در پیمانه اش می ریخته است .
به مرور زمان تمامی پیمانه های شراب را با هفت خط، مشخص و درجه بندی کردند. در مجالسی که پادشاه حضور داشته است، میهمانان معمولاً از سه تا شش خط شراب می نوشیده اند. اما بوده اند افرادی که " لوطی" نیز خوانده می شده اند که تا هفت خط را شراب می نوشیدند بدون آنکه حالتی مستانه درآنها ظاهر شود که در پی آن دست به حرکاتی بزنند که موجب هتکِ حرمتِ حضور پادشاه در مجلس بشود.
این قبیل افراد را "هفت خط" می نامیده اند، یعنی که آنها افرادی صاحب ظرفیت و زرنگ بوده و به کلیه رموز و فنون شرابخواری تسلط کامل داشته اند.
این اصطلاح به مرور زمان جنبه عام و مَجازی پیدا کرده و در فرهنگ عامه به افراد باهوش و زیرک و مرد رند "هفت خط" اطلاق گردیده است.
به مرور زمان تمامی پیمانه های شراب را با هفت خط، مشخص و درجه بندی کردند. در مجالسی که پادشاه حضور داشته است، میهمانان معمولاً از سه تا شش خط شراب می نوشیده اند. اما بوده اند افرادی که " لوطی" نیز خوانده می شده اند که تا هفت خط را شراب می نوشیدند بدون آنکه حالتی مستانه درآنها ظاهر شود که در پی آن دست به حرکاتی بزنند که موجب هتکِ حرمتِ حضور پادشاه در مجلس بشود.
این قبیل افراد را "هفت خط" می نامیده اند، یعنی که آنها افرادی صاحب ظرفیت و زرنگ بوده و به کلیه رموز و فنون شرابخواری تسلط کامل داشته اند.
این اصطلاح به مرور زمان جنبه عام و مَجازی پیدا کرده و در فرهنگ عامه به افراد باهوش و زیرک و مرد رند "هفت خط" اطلاق گردیده است.
جهت مزید اطلاع اضافه ميشود که هر یک از خطوط هفتگانه جام شراب، اسم ویژۀ خود را داشته است:
1- خط مزور - کمترین میزان شراب در جام
2- خط فرودینه
3- خط اشک
4- خط ازرق (خط شب، خط سیاه یا خط سبز) این خط کاملاً در وسط پیمانه بوده و خط اعتدال درشرابخواری محسوب می گردیده است.
5- خط بصره
6- خط بغداد
7- خط جور که لب پیمانه بوده و جام بیش از آن جا نداشته؛ به عبارت دیگر جام لبریز از شراب می بوده است
۱۳۹۰ آذر ۸, سهشنبه
اعراب چه كردند با ايران
در سال ۶۳۶ ميلادی اعراب مسلمان به ايران حمله کردند
برای آن عده از ایرانیانی که بر اين گمان هستند که ايرانيان با آغوش باز
به استقبال اعراب شتافتند!!! به همين دليل در اینجا به بخشی از آن
به استقبال اعراب شتافتند!!! به همين دليل در اینجا به بخشی از آن
اشاره میشود.
عبدالحسين زرين کوب در کتاب دو قرن سکوت مي نويسد:
فاتحان، گريختکان را پی گرفتند؛ کشتار بيشمار و تاراج گيری باندازه ای
بود که تنها سيصد هزار زن و دختر به بند کشيده شدند.شست هزار تن
از آنان به همراه نهصد بار شتری زر و سيم بابت خمس به دارالخلافه
فرستاده شدند و در بازارهای برده فروشی اسلامی به فروش رسيدند ؛
با زنان در بند به نوبت همخوابه شدند و فرزندان پدر ناشناخته ی بسيار
بر جای نهادند
----
پس از تسلط اعراب
در حمله به سيستان؛ مردم مقاومت بسيار و اعراب مسلمان خشونت بسيار
کردند بطوريکه ربيع ابن زياد ( سردار عرب ) برای ارعاب مردم و کاستن
از شور مقاومت آنان دستور داد تا صدری بساختند از آن کشتگان
( يعني اجساد کشته شدگان جنگ را روی هم انباشتند ) و هم از آن کشتگان
تکيه گاهها ساختند؛ و ربيع ابن زياد بر شد و بر آن نشست و قرار شد که
هر سال از سيستان هزار هزار ( يک ميليون ) درهم به امير المومنين دهند
با هزار غلام بچه و کنيز.
( کتاب تاريخ سيستان صفحه۳۷، ۸۰ - کتاب تاريخ کامل جلد1 صفحه ۳۰۷)
در حمله اعراب به ری مردم شهر پايداری و مقاومت بسيار کردند ؛ بطوريکه مغيره ( سردار عرب ) در اين جنگ چشمش را از دست داد . مردم جنگيدند و پايمردی کردند... و چندان از آنها کشته شدند که کشتگان را با نی شماره کردند و غنيمتی که خدا از ری نصيب مسلمانان کرد همانند غنائم مدائن بود .( کتاب تاريخ طبری؛ جلد پنجم صفحه ۱۹۷۵)
در حمله به شاپور نيز مردم پايداری و مقاومت بسيار کردند بگونه ای که عبيدا ( سردار عرب ) بسختی مجروح شد آنچنانکه بهنگام مرگ وصيت کرد تا به خونخواهی او؛ مردم شاپور را قتل عام کنند؛ سپاهيان عرب نيز چنان کردند
و بسياری از مردم شهر را بکشتند. (کتاب فارسنامه ابن بلخی؛ صفحه 116 -کتاب تاريخ طبری؛ جلد پنجم صفحه 2011)
در حمله به اليس؛ جنگی سخت بين سپاهيان عرب و ايران در کنار رودی که بسبب همين جنگ بعد ها به « رود خون » معروف گرديد در گرفت. در برابر مقاومت و پايداری سرسختانه ی ايرانيان؛ خالد ابن وليد نذر کرد که اگر بر ايرانيان پيروز گرديد « چندان از آنها بکشم که خون هاشان را در رودشان روان کنم » و چون پارسيان مغلوب شدند؛ بدستور خالد « گروه گروه از آنها را که به اسارت گرفته بودند؛ مي آوردند و در رود گردن مي زدند » مغيره گويد که « بر رود؛ آسياب ها بود و سه روز پياپی با آب خون آلود؛ قوت سپاه را که هيجده هزار کس يا بيشتر بودند؛ آرد کردند ... کشتگان ( پارسيان ) در اليس هفتاد هزار تن بود.( کتاب تاريخ طبری؛ جلد چهارم؛ صفحه ۱۴۹۱- کتاب تاريخ ده هزار ساله ايران؛ جلد دوم برگ 123)
در شوشتر؛ مردم وقتی از تهاجم قريب الوقوع اعراب با خبر شدند ؛ خارهای سه پهلوی آهنين بسيار ساختند و در صحرا پاشيدند. چون قشون اسلام به آن حوالی رسيدند ؛ خارها به دست و پای ايشان بنشست ؛ و مدتی در آنجا توقف کردند. پس از تصرف شوشتر ؛ لشکر اعراب در شهر به قتل و غارت پرداختند و آنانی را که از پذيرفتن اسلام خود داری کرده بودند گردن زدند. (کتاب الفتوح صفحه ۲۲۳ – کتاب تذکره شوشتر؛ صفحه۱۶ )
در چالوس رويان؛ عبدالله ابن حازم مامور خليفه ی اسلام به بهانه (دادرسی) و رسيدگی به شکايات مردم؛ دستور داد تا آنان را در مکان های متعددی جمع کردند و سپس مردم را يک يک به حضور طلبيدند و مخفيانه گردن زدند بطوريکه در پايان آنروز هيچ کس زنده نماند ... و ديه ی چالوس را آنچنان خراب کردند که تا سالها آباد نشد و املاک مردم را بزور می بردند. (کتاب تاريخ طبرستان صفحه ۱۸۳ - کتاب تاريخ رويان؛ صفحه ۶۹ )
در حمله به سرخس؛ اعراب مسلمان «همه ی مردم شهر را بجز يک صد نفر ؛ کشتند . (کتاب تاريخ کامل؛ جلد سوم؛ صفحه 208و303
در حمله به نيشابور؛ مردم امان خواستند که موافقت شد؛ اما مسلمانان چون از اهل شهر کينه داشتند؛ به قتل و غارت مردم پرداختند؛ بطوريکه « آنروز از وقت صبح تا نماز شام می کشتند و غارت می کردند. (کتاب الفتوح؛ صفحه 282 (
در حمله ی اعراب به گرگان؛ مردم با سپاهيان اسلام به سختی جنگيدند؛ بطوريکه سردار عرب ( سعيد بن عاص ) از وحشت؛ نماز خوف خواند . پس از مدتها پايداری و مقاومت؛ سرانجام مردم گرگان امان خواستند و سعيد ابن عاص به آنان « امان » داد و سوگند خورد « يک تن از مردم شهر را نخواهد کشت » مردم گرگان تسليم شدند؛ اما سعيد ابن عاص همه ی مردم را بقتل رسانيد؛ بجز يک تن؛ و در توجيه پيمان شکنی خود گفت: « من قسم خورده بودم که يک تن از مردم شهر را نکشم! .. تعداد سپاهيان عرب در حمله به گرگان هشتاد هزار تن بود. (کتاب تاريخ طبری جلد پنجم صفحه ۲۱۱۶ - کتاب تاريخ کامل؛ جلد سوم ؛ صفحه ۱۷۸ )
پس از فتح" استخر" (سالهای 28-30 هجری) مردم آنجا سر به شورش برداشتند و حاکم عرب آنجا را کشتند. اعراب مسلمان مجبور شدند برای بار دوم" استخر" را محاصره کنند.مقاومت و پايداری ايرانيان آنچنان بود که فاتح "استخر" (عبدالله بن عامر) را سخت نگران و خشمگين کرد بطوريکه سوگند خورد که چندان بکشد از مردم " استخر" که خون براند. پس خون همگان مباح گردانيد و چندان کشتند خون نمي رفت تا آب گرم به خون ريختندپس برفت و عده کشته شدگان که نام بردار بودند "چهل هزار کشته " بودند بيرون از مجهولان.(کتاب فارسنامه ابن بلخی صفحه 135-- کتاب تاريخ کامل؛ جلد سوم صفحه 163)
رامهرمز نيز پس از جنگی سخت به تصرف سپاهيان اسلام در آمد و فاتحان عرب؛ بسياری از مردم را کشتند و زنان و کودکان فراوانی را برده ساختند و مال و متاع هنگفتی بچنگ آوردند.(کتاب الفتوح؛ صفحه 215)
مردم کرمان نيز سالها در برابر اعراب مقاومت کردند تا سرانجام در زمان عثمان؛ حاکم کرمان با پرداخت دو ميليون درهم و دو هزار غلام بچه و کنيز؛ بعنوان خراج سالانه؛ با اعراب مهاجم صلح کردند.(کتاب تاريخ يعقوبی صفحه 62 -کتاب تاريخ طبری جلد پنجم صفحه 2116, 2118 - کتاب تاريخ کامل؛ جلد سوم صفحه 178,179)
جنايات اعراب تنها به اين شهرها ختم نشده است و اينها تنها گوشهای از تاراج ميهنمان به دست تازيان بود و آشکارا مقاومت ايرانيان در برابر آنان را ثابت می کند. اگر شهر خاصی مورد نظر شما بود خوشحال خواهم شد که روايت آنرا شرح دهم.
در کتاب عقدالفريد چاپ قاهره-جلد ۲ صفحه ۵ -سخنی از خسرو پرويز نقل شده که می گويد: اعراب را نه در کار دين هيچ خصلت نيکو يافتم و نه در کار دنيا. آنها را نه صاحب عزم و تدبير ديدم و نه اهل قوت و قدرت. آنگاه گواه فرومايگی و پستی همت آنها همين بس که آنها با جانوران گزنده و مرغان آواره در جای و مقام برابرند .فرزندان خود را از راه بينوایی و نيازمندی می کشند و يکديگر را بر اثر گرسنگی و درماندگی می خورند.از خوردنيها و پوشيدنيها و لذتها و کامروانيهای اين جهان يکسره بی بهره اند.
به راستی چرا ملت ایران این همه فرهنگ باخته و جهل زده است ؟! در کجای دنیا کسی برای قاتلین اجداد و ویران کنندگان سرزمینش عزاداری می کند که اینان انجام می دهند؟
آیا یهودیان جهان روز خودکشی هیتلر را به سوگواری می نشینند که ما باید برای حسین، یا علی عزاداری کنیم؟!
ما باید در چنین روزهایی جشن بگیریم و پایکوبی کنیم که قاتل ایرانیان و دشمن قسم خورده آنان ، تاوان جنایتها و کشتارها را در سرزمین ایران داده است .متاسفانه و باز متاسفانه مردمان ما ،مردمان آگاهی نیستند و باز متاسفانه ،به دنبال آگاهی و خروج از جهالت هم حرکت نمی کنند ،بعنوان مثال قسمتهایی از تاریخ نوشته شده در کتابهای معتبر را ذکر می کنم،و قضاوت را بر عهده خود خوانندگان می گذارم :
در تاریخ طبری، جنایتی که علیه مردم قسمتی از ایران صورت گرفته است، بدین شرح داده می شود:
“سعید ابن عاص لشگری راهی گرگان نمود. مردم آنجا از راه صلح آمدند، سپس صد هزار درهم خراج و گاه دویست هزار درهم خراج به اعراب میدادند.لیکن قرارداد از طرف ایرانیان برهم خورد و آنان از دادن خراج به مدینه سرباز زدند و از اسلام گریزان شدند.
یکی از شهرهای کرانه جنوب شرقی دریای خزر شهر “تمیشه” بود که به سختی با سپاه اسلام نبرد کرد.“سعید ابن عاص” شهر را محاصره کرد و آنگاه که آذوقه شهر به اتمام رسید مردم از گرسنگی زنهار ( امان ) خواستند، به آن شرط که سپاه “سعید ابن عاص” مردمان شهر را نکشد، لیکن بعد از عقد قرار داد سعید تمام مردمان شهر را به جز یک نفر را در دره ای گرد آورد و تمام افراد شهر را از لب تیغ گذراند .در این کشتار عبدالله پسر عمر – عبدالله پسر عباس – عبدالله پسر زیبر – حسن ابن علی ( امام حسن ) – حسین ابن علی (امام حسین ) در راس لشگر اسلام قرار داشتند. (تاریخ طبری جلد پنجم صفحه ی ۲۱۱۶). در جایی دیگر از صفحات تاریخ می خوانیم :
فتوح البلدان نوشته احمد ابن یحیی بلاذری صفحه ۳۰۳:
عثمان در سال ۲۹ هجری سعید بن عاص را والی کوفه کرد و عبدالله بن عامر کریز را والی بصره. مرزبان طوس به این دو نفر نوشت و آنها را به خراسان دعوت کرد که هر کدام فاتح شدند مالک آنجا شناخته شوند.هر دو نفر حرکت کردند. عبدالله از او پیشی گرفت و سعید بسوی طبرستان رفت که آنجا را فتح کند و در سپاه او حسن وحسین هر دو بودند.”
و در نمونه ای دیگر :
“فتوح البلدان نوشته ابن فقیه صفحه ۱۵۲ : مردم گیلان و طبرستان و دیلمستان سال ها در برابر هجوم سپاهیان اسلام پایداری و مقاومت کردند و در حقیقت٬ اعراب مسلمان هیچگاه نتوانستند گیلان و طبرستان و دیلمستان را تصرف نمایند.
در زمان عثمان اعراب برای فتح طبرستان تلاش بسیار کردند و سعید بن عاص بدستور عثمان بسوی طبرستان روانه شد. در این یورش، امام حسن و امام حسین ( فرزندان حضرت علی) نیز با سعید بن عاص همراه بودند.”
” زین العابدین رهنما در کتاب زندگانی امام حسین جلد دوم – فصل سوم آورده است:
در سال سی ام هجری یعنی هفت سال پس از خلافتش عثمان آن فرمانده ماجراجوی عرب سعد بن عاص را با نیروی تازه نفس از کوفه بسوی طبرستان فرستاد.دو فرزند علی امام حسن و امام حسین هم بسمت مجاهدان اسلامی که این جهاد برای خاندان مسلمان وظیفه و شعاری بشمار میامد زیر دست این فرمانده اموی حرکت کردند.
این نیروی تازه نفس بحدود طبرستان رسید و نخستین دژ مستحکم و قلعه ناگشودنی آن برخورد کرد و سعید بن عاص دانست که تصرف این دژ ناممکن است. سعید هیأتی را به قلعه فرستاد و تقاضای صلح و تادیه جزیه نمود. پس از گفتگوی بسیار اسپهبد قلعه برای جلوگیری از خونریزی پیشنهاد صلح او را پذیرفت بشرط اینکه نیروی تازیان به مردم قلعه و دفاع کنندگان این دژ آسیبی نرسانند.این شرط پذیرفته شد و اسپهبد نامبرده دستور گشودن دروازه های کوه پیکر قلعه را داد.
هنگام باز شدن دروازه بزرگ قلعه که چندین گز طول و عرضش بود و با کبکبه و وقاری آهسته آهسته روی پایه های قطور آهنی میچرخید و باز میشد عربها به تماشای آن ایستاده و حیرت زده بودند.
سعید بن عاص فرمانده عرب با تمام نیروی خود درون قلعه آمد و مطابق نقشه ای که قبلا طرح ریزی کرده بودند دستور داد بی درنگ نقاط بلند و سخت قلعه را اشغال کنند و نیروی ایران را خلع سلاح نمایند.
فردای آن روز یکایک مدافعان قلعه را گرفت٬ بعضی را در زنجیر نگاه داشت و بیشتر آنها را کشت،کشتاری بیرحمانه در قلعه انجام داد.
دوستان این ها حقایق غیر قابل انکاری است، حال به وجدان خود رجوع کنید و بیاندیشید که چگونه شما به ستایش چنین جنایتکاری که آنچنان وحشیانه مردمان گرگان و شمال ایران را، به خاک و خون کشیده است، می پردازید؟ پس چه بلایی بر سر حس میهن پرستی و عرق ملّی تان آمده است؟ حال بماند که دیگر تازیان بر سر مردمان دیگر نقاط ایران از جمله آذربایجان چه آوردند .
در پایان حدیثی از حسین ابن علی را می نویسم، گر چه قلمم شرم دارد از بیان دوباره ی این توهین ،ولی فقط می خواهم که آنان که نمی دانند بدانند و اگر هم در این نوشته ها شک دارند به دنبال منابع مختلف رفته و از واقعیت امر مطلع شوند .
حسین بن علی امام سوم شیعیان خود میگوید: « ما از تبار قریش هستیم و هوا خواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی ها هستند. روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتر است.
ایرانیها را باید دستگیر کرد و به مدینه آورد٫ زنانشان را بفروش رسانید و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت.»
(سفینه البحار و مدینه الاحکام و الآثار صفحه ۱۶۴ ٫ حاج شیخ عباس قمی)
به راستی که اگر اندکی انسانیت و غیرت و شرف داشته باشند. شیعیان و مدافعان اسلام ناب محمدی پس از خواندن این حدیث، باید شرم کرده و از کردار و رفتار و مسلک خویشروی گردانند.
براستی ایرانیان را چه می شود ؟!!
به راستی چرا ملت ایران این همه فرهنگ باخته و جهل زده است ؟! در کجای دنیا کسی برای قاتلین اجداد و ویران کنندگان سرزمینش عزاداری می کند که اینان انجام می دهند؟
آیا یهودیان جهان روز خودکشی هیتلر را به سوگواری می نشینند که ما باید برای حسین، یا علی عزاداری کنیم؟!
ما باید در چنین روزهایی جشن بگیریم و پایکوبی کنیم که قاتل ایرانیان و دشمن قسم خورده آنان ، تاوان جنایتها و کشتارها را در سرزمین ایران داده است .متاسفانه و باز متاسفانه مردمان ما ،مردمان آگاهی نیستند و باز متاسفانه ،به دنبال آگاهی و خروج از جهالت هم حرکت نمی کنند ،بعنوان مثال قسمتهایی از تاریخ نوشته شده در کتابهای معتبر را ذکر می کنم،و قضاوت را بر عهده خود خوانندگان می گذارم :
در تاریخ طبری، جنایتی که علیه مردم قسمتی از ایران صورت گرفته است، بدین شرح داده می شود:
“سعید ابن عاص لشگری راهی گرگان نمود. مردم آنجا از راه صلح آمدند، سپس صد هزار درهم خراج و گاه دویست هزار درهم خراج به اعراب میدادند.لیکن قرارداد از طرف ایرانیان برهم خورد و آنان از دادن خراج به مدینه سرباز زدند و از اسلام گریزان شدند.
یکی از شهرهای کرانه جنوب شرقی دریای خزر شهر “تمیشه” بود که به سختی با سپاه اسلام نبرد کرد.“سعید ابن عاص” شهر را محاصره کرد و آنگاه که آذوقه شهر به اتمام رسید مردم از گرسنگی زنهار ( امان ) خواستند، به آن شرط که سپاه “سعید ابن عاص” مردمان شهر را نکشد، لیکن بعد از عقد قرار داد سعید تمام مردمان شهر را به جز یک نفر را در دره ای گرد آورد و تمام افراد شهر را از لب تیغ گذراند .در این کشتار عبدالله پسر عمر – عبدالله پسر عباس – عبدالله پسر زیبر – حسن ابن علی ( امام حسن ) – حسین ابن علی (امام حسین ) در راس لشگر اسلام قرار داشتند. (تاریخ طبری جلد پنجم صفحه ی ۲۱۱۶).
فتوح البلدان نوشته احمد ابن یحیی بلاذری صفحه ۳۰۳:
عثمان در سال ۲۹ هجری سعید بن عاص را والی کوفه کرد و عبدالله بن عامر کریز را والی بصره. مرزبان طوس به این دو نفر نوشت و آنها را به خراسان دعوت کرد که هر کدام فاتح شدند مالک آنجا شناخته شوند.هر دو نفر حرکت کردند. عبدالله از او پیشی گرفت و سعید بسوی طبرستان رفت که آنجا را فتح کند و در سپاه او حسن وحسین هر دو بودند.”
و در نمونه ای دیگر :
“فتوح البلدان نوشته ابن فقیه صفحه ۱۵۲ : مردم گیلان و طبرستان و دیلمستان سال ها در برابر هجوم سپاهیان اسلام پایداری و مقاومت کردند و در حقیقت٬ اعراب مسلمان هیچگاه نتوانستند گیلان و طبرستان و دیلمستان را تصرف نمایند.
در زمان عثمان اعراب برای فتح طبرستان تلاش بسیار کردند و سعید بن عاص بدستور عثمان بسوی طبرستان روانه شد. در این یورش، امام حسن و امام حسین ( فرزندان حضرت علی) نیز با سعید بن عاص همراه بودند.”
” زین العابدین رهنما در کتاب زندگانی امام حسین جلد دوم – فصل سوم آورده است:
در سال سی ام هجری یعنی هفت سال پس از خلافتش عثمان آن فرمانده ماجراجوی عرب سعد بن عاص را با نیروی تازه نفس از کوفه بسوی طبرستان فرستاد.دو فرزند علی امام حسن و امام حسین هم بسمت مجاهدان اسلامی که این جهاد برای خاندان مسلمان وظیفه و شعاری بشمار میامد زیر دست این فرمانده اموی حرکت کردند.
این نیروی تازه نفس بحدود طبرستان رسید و نخستین دژ مستحکم و قلعه ناگشودنی آن برخورد کرد و سعید بن عاص دانست که تصرف این دژ ناممکن است. سعید هیأتی را به قلعه فرستاد و تقاضای صلح و تادیه جزیه نمود. پس از گفتگوی بسیار اسپهبد قلعه برای جلوگیری از خونریزی پیشنهاد صلح او را پذیرفت بشرط اینکه نیروی تازیان به مردم قلعه و دفاع کنندگان این دژ آسیبی نرسانند.این شرط پذیرفته شد و اسپهبد نامبرده دستور گشودن دروازه های کوه پیکر قلعه را داد.
هنگام باز شدن دروازه بزرگ قلعه که چندین گز طول و عرضش بود و با کبکبه و وقاری آهسته آهسته روی پایه های قطور آهنی میچرخید و باز میشد عربها به تماشای آن ایستاده و حیرت زده بودند.
سعید بن عاص فرمانده عرب با تمام نیروی خود درون قلعه آمد و مطابق نقشه ای که قبلا طرح ریزی کرده بودند دستور داد بی درنگ نقاط بلند و سخت قلعه را اشغال کنند و نیروی ایران را خلع سلاح نمایند.
فردای آن روز یکایک مدافعان قلعه را گرفت٬ بعضی را در زنجیر نگاه داشت و بیشتر آنها را کشت،کشتاری بیرحمانه در قلعه انجام داد.
دوستان این ها حقایق غیر قابل انکاری است، حال به وجدان خود رجوع کنید و بیاندیشید که چگونه شما به ستایش چنین جنایتکاری که آنچنان وحشیانه مردمان گرگان و شمال ایران را، به خاک و خون کشیده است، می پردازید؟ پس چه بلایی بر سر حس میهن پرستی و عرق ملّی تان آمده است؟ حال بماند که دیگر تازیان بر سر مردمان دیگر نقاط ایران از جمله آذربایجان چه آوردند .
در پایان حدیثی از حسین ابن علی را می نویسم، گر چه قلمم شرم دارد از بیان دوباره ی این توهین ،ولی فقط می خواهم که آنان که نمی دانند بدانند و اگر هم در این نوشته ها شک دارند به دنبال منابع مختلف رفته و از واقعیت امر مطلع شوند .
حسین بن علی امام سوم شیعیان خود میگوید: « ما از تبار قریش هستیم و هوا خواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی ها هستند. روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتر است.
ایرانیها را باید دستگیر کرد و به مدینه آورد٫ زنانشان را بفروش رسانید و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت.»
(سفینه البحار و مدینه الاحکام و الآثار صفحه ۱۶۴ ٫ حاج شیخ عباس قمی)
به راستی که اگر اندکی انسانیت و غیرت و شرف داشته باشند. شیعیان و مدافعان اسلام ناب محمدی پس از خواندن این حدیث، باید شرم کرده و از کردار و رفتار و مسلک خویشروی گردانند.
آخرين پیام های دريافتی از ماهواره ی اميد
از فیس بوک- افشین عزیزیان آخرين پیام های دريافتی از ماهواره ی اميد: زمین گرد است من گم شد کشف یک امامزاده بین زحل و مریخ در پی پرتاب موفقيت آميز ماهواره اميد و دستيابی ايران به تكنولوژی فضایی ، نام كهكشان راه شيری به بزرگراه شيخ فضل الله نوری تغيير يافت پنچرگیری کجاست یه دونه کارت شارژ 2000 تومنی ایرانسل بفرستید تا بازم پیام بدم بنزینم تموم شده کارت سوخت بفرستید به ناهيد و زهره هشدار داده شد حجاب خود را رعايت كنند ه زهره و ناهید خود را جمع کردن لحظاتي قبل ماهواره اميد از ارتباط نا مشروع بين بهرام و زهره خبر داد ماهواره اميد از مدارخارج شده است وفقط به دور سياره زهره می چرخد واين پيام هارا ارسال ميكند؛الهی دورت بگردم،جيگر چند سالته؟ من از این بالا روی اسرائیل تف کردم. نام سیاره بهرام و ناهید به ترتیب به ابولفضل و رقیه سادات تغیر کرد. آزادم کنید ، من رو به علت بوق زدن بیجا و مسافر کشی بازداشت کردند ماهواره ی هات برد منو زد یه موجود فضایی به من گفت جعبه پرتغال تنها مکان قابل رویت از فضا مرقد امام است اینجا تاریکه من میترسم تا کی من باید این بالا بگردم امید دارم با زهره ازدواج کنم من دستشویی دارم از زهره خواستگاری کردم جون مادرتون اینقدر مسخرم نکنید ایندفعه میخوام از ناهید خواستگاری کنم من الان تعداد زیادی زن گرفتم اینجا...!!! |
۱۳۹۰ آذر ۶, یکشنبه
۱۳۹۰ آذر ۳, پنجشنبه
دعای وقت تحویل سال
یا احمدی نژاد! یا مخرب النرخ و البازار! یا مدبر السختی والفشار! یا مخترع الگشت والارشاد! یا مسبب الزور والاجبار!
یا مخالف العشق والحال! حول حالنا الی ضد الحال! آغاز تحول اقتصادی مبارک.
سوره المختلسین، آیه 3.000.000.000.000
...مگر ندیدی آنان که پول بانکها را بردند و انفاق نکردند، خیلی زود آنان را در کانادا جای دادیم، و تو چه می دانی کانادا چیست؟!
در آنجا رودهای بسیار زیر درختانش جاری است و حوریان بیکینی پوش با نوشیدنی های گوارا منتظر آنانند، و این بشارتی است
بر مختلسین.
یا مخالف العشق والحال! حول حالنا الی ضد الحال! آغاز تحول اقتصادی مبارک.
سوره المختلسین، آیه 3.000.000.000.000
...مگر ندیدی آنان که پول بانکها را بردند و انفاق نکردند، خیلی زود آنان را در کانادا جای دادیم، و تو چه می دانی کانادا چیست؟!
در آنجا رودهای بسیار زیر درختانش جاری است و حوریان بیکینی پوش با نوشیدنی های گوارا منتظر آنانند، و این بشارتی است
بر مختلسین.
۱۳۹۰ آبان ۳۰, دوشنبه
۱۳۹۰ آبان ۲۹, یکشنبه
۱۳۹۰ آبان ۲۸, شنبه
زاهـدانِ بی حـیـا
ایـن زاهـدانِ بی حـیـا ، دریـا بیابان می کنند
با مکرو تزویرو ریا، انسان حیوان می کنند
خفاش ملبس جامگان ، این هرزه گان
هر ارزشی آلوده با ، آیات شیطان می کنند
این از حرامی زادگان ، درنده گان
جان هزاران بیگناه،بردار رقصان می کنند
این آیت السالوسها ، عظمای بی ناموسها
هر دامن پاکی زکین، شام شغالان می کنند
ای هموطن ، ای وارث خاک وطن
بنگر چکاراین یاغیان،با نام ایران می کنند
ساکت نشستن بس گُناست، جوروجفاست
وقتیکه این سگ مسلکان،میهن زندان می کنند
امیر کارگر
۱۳۹۰ آبان ۲۷, جمعه
آب سنگين و رابطه آن با توليد بمب اتمي
هر كس گمان كند كه تلاش جمهوری اسلامی در توسعه فن آوری اتمی و تاسيسات
مربوطه، يك تلاش معصومانه جهت حل مشكل انرژی در ايران است، به تصوری
باطل دچار آمده.همه شواهد و قرائن از يك برنامه گسترده حكايت مي كنند، كه
هدف آن چیزی جز ساختن سلاحهسته ای نيست.نگارنده پيش از اين در مقاله ای
زير عنوان ((جمهوری اسلامی و بمب اتمی )) در باب اهميت فلز اورانيوم و
فعاليت های حكومت ايران در بدست آوردن آن سخن گفته و در اين مقاله توجه
هموطنان را به نقش و اهميت ((آب سنگين)) در فرآيند توليد اسلحه اتمی جلب مي كند.
آب سنگين چيست؟
آب سنگين آبی است كه در ساختمان مولكولی آن به جای هيدروژن معمولي،
هيدروژن سنگين يا دوتريوم وجود داشته باشد . در اتم هيدروژن معمولي يك
پروتون و يك الكترون وجود دارد، اما درفزون بر پروتون يک نوترون نيز
وجود دارد . به همين دليل Deuterium هسته هيدروژن سنگين ياوزن اتمی
هيدروژن سنگين تقريبًا دو برابر هيدروژن معمولی است . بنابراين در حاليكه
فرمول آب نشان می دهند، و گاه به D2O 2 يا H2O مي باشد، آب سنگين را
بصورت H2O ( سبك (معموليجای آب سنگين به آن ((اكسيد دوتريوم)) مي گويند.
آب سنگين چگونه توليد مي شود؟
آب سنگين بطور طبيعي در آب هاي كره زمين وجود دارد، اما نسبت آن به آب
معمولي بسيار ناچيز است. در حقيقت به ازاي هر ٦٠٠٠ ليتر آب معمولي، يك ليتر
آب سنگين بيشتر يافت نمي شود . آبسنگين را به طرق مختلف مي توان توليد
كرد. رايج ترين شيوه ها، تقطير و الكتروليز هستند.از تاسيسات جمهوري اسلامي
در اراك واضح است كه جمهوري اسلامي شيوه تقطير را برگزيده است . در اين
فرآيند آب را وارد برج هاي تقطير مي نمايند، (نظير برجهاي تقطير در صنعت نفت)
و چون آب سنگين بعلت بالا بو دن وزن مولكولي در درجه حرارت بالاتر١٥١ درجه
سانتي گراد ، با كنترل حرارت در نقطه جوش آب / از آب معمولي تبخير مي شود،
آب سبك مبدل به بخار شده، از آب سنگين جدا مي شود . اين فرآيند بعلت نياز به
سيستمهاي متعدد و پيچيده، و مصرف انرژي زياد بسيار پر هزينه است.در فرآيند
الكتروليز، با عبور دادن جريان برق از آب، آنرا به هيدروژن و اكسيژن تبديل
مي نمايند وپس از تبديل هيدروژن حاصله به دوتريوم، دوباره آنرا با اكسيژن
تركيب كرده، آب سنگين توليد ميكنند.كشورهاي كانادا، هند، پاكستان، نروژ،
آرژانتين و روماني توليد كنندگان آب سنگين هستند . در اينميان كشور كانادا با
توليد ٧٠٠ تن آب سنگين در سال رتبه اول را داراست.
اولين كارخانه توليد آب سنگين در جهان، در كشور نروژ تاسيس شد كه
Norsk Hydro ناميده مي شد . توليد اين كارخانه از ١٢ تن در سال افزون نبود.
آلمانها پس از تسخير نروژ، آب سنگين راجهت تحقيقات اتمي به كشور خود
مي فرستادند.متفقين كه از طريق دانشمندان فراري از آلمان به اين معني پي برده
بودند، تصميم به تخريب اينكارخانه گرفتند . نخستين گروه اعزامي در پايان
سال ١٩٤٢ توسط آلمانها به قتل رسيدند . در ماه فوريه سال ١٩٤٣ تعد اد ١٢
نفر از شهروندان مبارز نروژي كه توسط انگليس ها تربيت شده بودند، به
وسيله چتر در محل پياده شدند و با انفجار ديناميت در كارخانه، توليد آب سنگين
را متوقف ساختند.در ماه ژانويه سال ١٩٤٣ نيروي هوايي متفقين بيش از
٤٠٠ بمب بر روي كارخانه ريختند و آن راخراب كردند. پس از اين واقعه
آلمانها بر آن شدند تا آب سنگين موجود را توسط كشتي به آلمانارسال نمايند.
در ماه فوريه سال ١٩٤٤ كشتي حامل آب سنگين توسط وطن پرستان نروژي غرق
شد و در اين واقعه ١٤ تن نروژي جان باختند.
نقش آب سنگين در توليد سلاح اتمي
توليد انرژي اتمي ا ز طريق بمباران هسته فلز اورانيوم و پلوتونيوم صورت مي گيرد .
در يك بمب اتميِ اورانيومي، درجه خلوص اورانيوم از ٩٠ درصد بالاتر است، و هنگام
انفجار رگباري از نوترون ها توسط چاشني بمب بر توده اورانيوم فرو مي ريزد و فعل
و انفعال زنجيري در جرم بحراني آغاز مي شود.زمان اين فعل و انفعال يك ميليونيم ثانيه
است، و انرژي عظيمي ناگهان بصورت انفجار اتمي ظاهرمي شود . در نيروگاه هاي
اتمي مقصود شكستن اتمها و توليد انرژي به طرزي آرام و كنترل شدهاست. در اين
فرآيند، مخلوطي از اورانيوم ٢٣٥ ، با خلوص بسيار ناچيز، همراه با اورانيوم ٢٣٨
مورد استفاده قرار مي گيرند . در اين فن آوري، پديده اي به نام تعديل كننده لازم مي آيد
تا از سرعتنوترونهاي سريع كاسته شود.
از اوايل دهه ١٩٣٠ بر دانشمندان فيزيك اتمي معلوم گرديد كه از گرافيت و آب سنگين،
دو محيطتعديل كننده ايده آل مي توان بوجود آورد . در يك كوره اتمي از آب سنگين جهت
كاستن سرعتاستفاده مي شود . نوترون هاي آزاد شده در Thermal Newtrons
نوترون ها و تبديل آنها بهمحيط پس از برخورد با هسته آب سنگين از سرعتشان كاسته
مي شود، و جذب هسته اورانيوم ميشوند (نوترون هاي سريع به خوبي جذب نمي شوند ).
بر اثر برخورد اين نوترون ها، هسته فلز اورانيومشكسته مي شود و علاوه بر توليد
انرژي حرارتي فوق العاده كه توليد بخار كرده و توربين هاي توليدبرق را به حركت در
مي آورد، معمولاً دو نوترون آزاد مي كند كه سبب تكرار عمل ياد شده و ايجاد فعل و
انفعال زنجيري مي شوند.نكته اينجاست كه اورانيوم ٢٣٨ بر اثر جذب نوترونهاي آزاد
شده در محيط، مبدل به پلوتونيوم ٢٣٩مي شود، كه مي توان پس از پايان يافتن سوخت
و ساز اتمي و تعويض سوخت، آنرا از مخلوط جدا ساخت و در بمب اتمي بكار برد.
اين طريق بسيار ساده تري جهت دسترسي به پلوتونيوم مورد نياز براي ساختن سلاح
اتمي است، كهكشور مربوطه را از زحمات و مخارج سرسام آور جدا سازي و تغليظ
اورانيوم بي نياز مي سازد.كشورهاي هند و پاكستان و اسرائيل از همين طريق
توانسته اند خود را به بمب هاي اتمي مسلح سازند.
جمهوري اسلامي در حال حاضر فعاليت دو جانبه اي را آغاز نموده است . به عبارت
ديگر از يكسومشغول تصفيه و تغليظ اورانيوم است و از سوي ديگر به توليد آب
سنگين اشتغال دارد، تا بتواند به پلوتونيوم نيز دسترسي پيدا كند.به تحقيق مي توان گفت
حاكمان ايران در تاسيسات اراک و نطنز و اصفهان و آذربايجان و مناطقديگر،
بود جه اي كه قادر بودند با آن دهها نيروگاه توليد برق گازي در كشور بسازند را
مصروف اينفعاليت ها نموده اند.تصوير عمومي قضيه و نوع تاسيسات ساخته شده
به وضوح مبين اين حقيقت است كه توليد برق وحل مشكل انرژي مد نظر نيست، و
اين جمهوري كه سرنوشت صدام حسين و طالبان ر ا مشاهدهكرده، تنها طريق خنثي
نمودن واقعه اي مشابه را در مالكيت بمب هاي اتمي ديده است.
بهرام مشيري
مربوطه، يك تلاش معصومانه جهت حل مشكل انرژی در ايران است، به تصوری
باطل دچار آمده.همه شواهد و قرائن از يك برنامه گسترده حكايت مي كنند، كه
هدف آن چیزی جز ساختن سلاحهسته ای نيست.نگارنده پيش از اين در مقاله ای
زير عنوان ((جمهوری اسلامی و بمب اتمی )) در باب اهميت فلز اورانيوم و
فعاليت های حكومت ايران در بدست آوردن آن سخن گفته و در اين مقاله توجه
هموطنان را به نقش و اهميت ((آب سنگين)) در فرآيند توليد اسلحه اتمی جلب مي كند.
آب سنگين چيست؟
آب سنگين آبی است كه در ساختمان مولكولی آن به جای هيدروژن معمولي،
هيدروژن سنگين يا دوتريوم وجود داشته باشد . در اتم هيدروژن معمولي يك
پروتون و يك الكترون وجود دارد، اما درفزون بر پروتون يک نوترون نيز
وجود دارد . به همين دليل Deuterium هسته هيدروژن سنگين ياوزن اتمی
هيدروژن سنگين تقريبًا دو برابر هيدروژن معمولی است . بنابراين در حاليكه
فرمول آب نشان می دهند، و گاه به D2O 2 يا H2O مي باشد، آب سنگين را
بصورت H2O ( سبك (معموليجای آب سنگين به آن ((اكسيد دوتريوم)) مي گويند.
آب سنگين چگونه توليد مي شود؟
آب سنگين بطور طبيعي در آب هاي كره زمين وجود دارد، اما نسبت آن به آب
معمولي بسيار ناچيز است. در حقيقت به ازاي هر ٦٠٠٠ ليتر آب معمولي، يك ليتر
آب سنگين بيشتر يافت نمي شود . آبسنگين را به طرق مختلف مي توان توليد
كرد. رايج ترين شيوه ها، تقطير و الكتروليز هستند.از تاسيسات جمهوري اسلامي
در اراك واضح است كه جمهوري اسلامي شيوه تقطير را برگزيده است . در اين
فرآيند آب را وارد برج هاي تقطير مي نمايند، (نظير برجهاي تقطير در صنعت نفت)
و چون آب سنگين بعلت بالا بو دن وزن مولكولي در درجه حرارت بالاتر١٥١ درجه
سانتي گراد ، با كنترل حرارت در نقطه جوش آب / از آب معمولي تبخير مي شود،
آب سبك مبدل به بخار شده، از آب سنگين جدا مي شود . اين فرآيند بعلت نياز به
سيستمهاي متعدد و پيچيده، و مصرف انرژي زياد بسيار پر هزينه است.در فرآيند
الكتروليز، با عبور دادن جريان برق از آب، آنرا به هيدروژن و اكسيژن تبديل
مي نمايند وپس از تبديل هيدروژن حاصله به دوتريوم، دوباره آنرا با اكسيژن
تركيب كرده، آب سنگين توليد ميكنند.كشورهاي كانادا، هند، پاكستان، نروژ،
آرژانتين و روماني توليد كنندگان آب سنگين هستند . در اينميان كشور كانادا با
توليد ٧٠٠ تن آب سنگين در سال رتبه اول را داراست.
اولين كارخانه توليد آب سنگين در جهان، در كشور نروژ تاسيس شد كه
Norsk Hydro ناميده مي شد . توليد اين كارخانه از ١٢ تن در سال افزون نبود.
آلمانها پس از تسخير نروژ، آب سنگين راجهت تحقيقات اتمي به كشور خود
مي فرستادند.متفقين كه از طريق دانشمندان فراري از آلمان به اين معني پي برده
بودند، تصميم به تخريب اينكارخانه گرفتند . نخستين گروه اعزامي در پايان
سال ١٩٤٢ توسط آلمانها به قتل رسيدند . در ماه فوريه سال ١٩٤٣ تعد اد ١٢
نفر از شهروندان مبارز نروژي كه توسط انگليس ها تربيت شده بودند، به
وسيله چتر در محل پياده شدند و با انفجار ديناميت در كارخانه، توليد آب سنگين
را متوقف ساختند.در ماه ژانويه سال ١٩٤٣ نيروي هوايي متفقين بيش از
٤٠٠ بمب بر روي كارخانه ريختند و آن راخراب كردند. پس از اين واقعه
آلمانها بر آن شدند تا آب سنگين موجود را توسط كشتي به آلمانارسال نمايند.
در ماه فوريه سال ١٩٤٤ كشتي حامل آب سنگين توسط وطن پرستان نروژي غرق
شد و در اين واقعه ١٤ تن نروژي جان باختند.
نقش آب سنگين در توليد سلاح اتمي
توليد انرژي اتمي ا ز طريق بمباران هسته فلز اورانيوم و پلوتونيوم صورت مي گيرد .
در يك بمب اتميِ اورانيومي، درجه خلوص اورانيوم از ٩٠ درصد بالاتر است، و هنگام
انفجار رگباري از نوترون ها توسط چاشني بمب بر توده اورانيوم فرو مي ريزد و فعل
و انفعال زنجيري در جرم بحراني آغاز مي شود.زمان اين فعل و انفعال يك ميليونيم ثانيه
است، و انرژي عظيمي ناگهان بصورت انفجار اتمي ظاهرمي شود . در نيروگاه هاي
اتمي مقصود شكستن اتمها و توليد انرژي به طرزي آرام و كنترل شدهاست. در اين
فرآيند، مخلوطي از اورانيوم ٢٣٥ ، با خلوص بسيار ناچيز، همراه با اورانيوم ٢٣٨
مورد استفاده قرار مي گيرند . در اين فن آوري، پديده اي به نام تعديل كننده لازم مي آيد
تا از سرعتنوترونهاي سريع كاسته شود.
از اوايل دهه ١٩٣٠ بر دانشمندان فيزيك اتمي معلوم گرديد كه از گرافيت و آب سنگين،
دو محيطتعديل كننده ايده آل مي توان بوجود آورد . در يك كوره اتمي از آب سنگين جهت
كاستن سرعتاستفاده مي شود . نوترون هاي آزاد شده در Thermal Newtrons
نوترون ها و تبديل آنها بهمحيط پس از برخورد با هسته آب سنگين از سرعتشان كاسته
مي شود، و جذب هسته اورانيوم ميشوند (نوترون هاي سريع به خوبي جذب نمي شوند ).
بر اثر برخورد اين نوترون ها، هسته فلز اورانيومشكسته مي شود و علاوه بر توليد
انرژي حرارتي فوق العاده كه توليد بخار كرده و توربين هاي توليدبرق را به حركت در
مي آورد، معمولاً دو نوترون آزاد مي كند كه سبب تكرار عمل ياد شده و ايجاد فعل و
انفعال زنجيري مي شوند.نكته اينجاست كه اورانيوم ٢٣٨ بر اثر جذب نوترونهاي آزاد
شده در محيط، مبدل به پلوتونيوم ٢٣٩مي شود، كه مي توان پس از پايان يافتن سوخت
و ساز اتمي و تعويض سوخت، آنرا از مخلوط جدا ساخت و در بمب اتمي بكار برد.
اين طريق بسيار ساده تري جهت دسترسي به پلوتونيوم مورد نياز براي ساختن سلاح
اتمي است، كهكشور مربوطه را از زحمات و مخارج سرسام آور جدا سازي و تغليظ
اورانيوم بي نياز مي سازد.كشورهاي هند و پاكستان و اسرائيل از همين طريق
توانسته اند خود را به بمب هاي اتمي مسلح سازند.
جمهوري اسلامي در حال حاضر فعاليت دو جانبه اي را آغاز نموده است . به عبارت
ديگر از يكسومشغول تصفيه و تغليظ اورانيوم است و از سوي ديگر به توليد آب
سنگين اشتغال دارد، تا بتواند به پلوتونيوم نيز دسترسي پيدا كند.به تحقيق مي توان گفت
حاكمان ايران در تاسيسات اراک و نطنز و اصفهان و آذربايجان و مناطقديگر،
بود جه اي كه قادر بودند با آن دهها نيروگاه توليد برق گازي در كشور بسازند را
مصروف اينفعاليت ها نموده اند.تصوير عمومي قضيه و نوع تاسيسات ساخته شده
به وضوح مبين اين حقيقت است كه توليد برق وحل مشكل انرژي مد نظر نيست، و
اين جمهوري كه سرنوشت صدام حسين و طالبان ر ا مشاهدهكرده، تنها طريق خنثي
نمودن واقعه اي مشابه را در مالكيت بمب هاي اتمي ديده است.
بهرام مشيري
۱۳۹۰ آبان ۲۶, پنجشنبه
وال استریت
از جمله شعارهای قابل توجه که تظاهر کنندگان وال استریت در نیویورک سر میدادند!
..10years ago we had
..10years ago we had
Steve Jobs, Bob Hope and Johnny Cash
-Now we have no Jobs,no Hope and no Cash
-Now we have no Jobs,no Hope and no Cash
۱۳۹۰ آبان ۲۳, دوشنبه
خرس رقصان
از ...
در ابراز بیزاری و تنفر از خیانت ، وقاحت و دنائت
مشتی " ولی وقیح صفت " و داغ و نشان " استاد ،
دکتر ، فیلسوف..." خورده و دزد تاجران " کلام و کتاب "
حاصل تلاش و زحمات هزاران انسان دانشمند و فرهیخته .
بر معمم ، بر مکلل ، تٔف به ملاکارها
جان آزاده شده بازیچهٔ طرارها
در شگفتم از طمع ، از حرص این دریوزگان!
مانده حیران اجنبی خود هم ز بدکردارها
از مکلل تا معمم دست در دست این ددان
پای میکوبند تا سرها رود بر دارها
ریشها بنهاده در رهن و ز دونی پای بوس
تیز کرده تیغها بر گردن سردار ها
" سازگارا " ها ، " کدیور " ها ، " تریتا پارسی "
جملگی هستند خائن بر محک ، معیار ها
شرم هرگز نی کند گندم نمای جو فروش
آنکه در سر میکشد اینگونه شیخ افکار ها
کار آن نامرد و نا زن بهر جاه و مال بین!
خون مردم میخورند این شیخ و ملایار ها
این حریصان ساکن آزادی و امنیت اند
این خیانت را سبب نه ترس و نه اجبار ها
مفت و بی اجرت مپندار این چنین نا مردمی !
بر علیه " اشرفی " بگسسته اند افسار ها
این جماعت را بده مزدی چو گله پیش ران!
حق تا نا حق شود با فلسفه گفتار هاعقل و هوش مردمان مغشوش گردانند و منگ
خرس رقصانند با ناز و ادا اطوار ها
هر چه خلق ایستاده تر ، بر خصم شد دشوار تر
مدعی باید عیان سازد درون انبار ها
هست ما را پرسش از این " خود فروشان عفیف " ؟
یاور خلقند یا اوباش را غمخوارها ؟
"زینهمه " استاد " ، " دکتر " ، " فیلسوف " ، " اهل علوم!!!!
"زینهمه " استاد " ، " دکتر " ، " فیلسوف " ، " اهل علوم!!!!
با د رحمت جاهلان را ، راهزن جمار ها
این چنین دونان بپندارند هشیارند بس
مستی صافی هزاران به از این هشیار ها
شکر ایزد را ! که زینسان " فاضلان " دوریم ، دور
بین! " کدیور " ها بتر از تن فروشان خوار ها
از نیازش تن فروشد ، ور نه هم، تن مال اوست
لیک اینان خدمت دیگر کشان جرار ها
" پارسی " اش اسم و " ضدّ پارسی " اش راه و رسم !
پارسی را ننگ این بی غیرتان ، بی عآر ها!
ز همنشینی با چنین بی مایگان بهتر رفیق!
سنگ خار ا را بباید کوفتن سر بارها
اشتراک در:
پستها (Atom)