۱۳۹۱ اردیبهشت ۵, سه‌شنبه

آخوند و کشیش



یه آخوندی میره پیش یک کشیش و ازش میخواد بش یاد بده چطوری اونا گناهای مردمو میبخشن.
کشیشه میگه کاری نداره. با من بیا تو اتاق اقرار تا بت نشون بدم.
دو تائی میرن تو اتاق اقرار و بعد از چند دقیقه یک خانومه میاد و میگه:
- پدر روحانی منو ببخش.
- دخترم اقرار کن به گناهی که مرتکب شدی.
- پدر من یک بار با پسر همسایه رابطه داشتم.
- برو 10 دلار بنداز تو صندوق کلیسا. خدا گناه تو را خواهد بخشید.
زن بعدی وارد میشه:
- پدر روحانی منو ببخش.
- دخترم اقرار کن به گناهی که مرتکب شدی.
- پدر من دو بار با برادر شوهرم رابطه داشتم.
برو 20 دلار بنداز تو صندوق کلیسا. خدا گناه تو را خواهد بخشید.
دختر سوم وارد میشه:
- پدر روحانی منو ببخش.
- دخترم اقرار کن به گناهی که مرتکب شدی.
- پدر من سه بار با سه تا پسر رابطه داشتم.
برو 30 دلار بنداز تو صندوق کلیسا. خدا گناه تو را خواهد بخشید

کشیشه از آخونده میپرسه یاد گرفتی؟ آخونده میگه آره. این کاری نداره.
کشیشه میگه خوب تا من میرم یک قهوه بخورم تو به بعدی برس.
کشیشه چند دقیقه بعد بر میگرده می بینه آخونده یه دختره رو گذاشته بیخ دیوار و سخت مشغول ترتيب دادنشه.
میگه فلان فلان شده من نگفتم دختره را بكنی. گفتم گناهاشو ببخشی.
آخونده میگه: والله آمد گفت چهار بار رابطه داشته. گفتم برو 40 دلار بریز تو
صندوق. گفت فقط پنجاه دلاری دارم. خواستم حسابش سر راست شه

هیچ نظری موجود نیست: