۱۳۹۵ بهمن ۲۱, پنجشنبه

اماما ! من بر آن سیمای همچون عَنترت ریدم

اماما !
من بر آن سیمای همچون عَنترت ریدم
​بر آن ریش و سبیل و صورت بد منظرت ریدم
​گرچه دورم با تاسف از حضور انورت لیکن، ​
​من مخلص غیاباً بر حضور عَن وَرت ریدم
امامی، رهبری، اما بقدر خر نمیفهمی
به ریشت ، بر آن فهمِ هم از خر کمترت ریدم
به توضیح المسائل ، آن اراجیفی که بنوشتی
​به تالیفات بی ارج و بهای دیگرت ریدم
به تسبیح و عَبا و جامه ی تقوی که پوشیدی
​​بر آن عمامه ی پیچیده بر دور سرت ریدم
شنیدم گفته ای مسجد بُوَد از بهر ما سنگر
به سرتاپای آن مسجد که باشد سنگرت ریدم
​ز حزب اللّهیان تشکیل نیرو دادی و لشکر
به نیرویت، به حزبت، بر تمام لشکرت ! ریدم
نه تنها بر خودت بل بر طرفــدارانت ای خائن
​که بر فرق پسر، دختر، برادر، خواهرت ریدم
​نداری چون پدر، من از پدر چیزی نمی گویم
ولی ای بی حیا رهبر به روح مادرت ریدم
عیال مهربانت وقت ریدن شد فراموشم
​کنون (با عذرخواهی) بر دهان همسرت ریدم
تو ریدی بر تمــام مملکت منهم پی جبران
ز انگشتان پا بگرفته تا فرق سرت ریدم
تو آن جغدی که بال و پر ترا -- بخشید آن کوسه
روا باشــد اگـر گـویـم که بر بال و پرت ریدم
بُوَد گوش تو کر، فریاد ملت بی اثر، ای خر
​​کنون من ای خر مُظطَر، بر آن گوش کرت ریدم
اگر اسلام اهریمن برایت بوده است آیین
​بر الله ت، به قرآنت، بر آن دین سراسر نکبتت ریدم
اگراینست ترا دین وَ گر اینست پِیغمبَر
​به آئینت، به دینت، بر سر پیغمبرت ریدم

هیچ نظری موجود نیست: