ظل الله خشمگین فریاد می زد:
خون جواب آزادی است، رعیت را چه به سرکشی، رعیت را چه به استنطاق صاحب قران، رعیت را چه به فریاد حق طلبی!؟.
ماییم که آبرو می دهیم، ماییم که مالک ایرانیم، ماییم...
رعیت غلط می کند اعتراض کند، غلط می کند مطالبه حق کند، غلط می کند دیوان مظالمه بخواهد، غلط می کند نظارت کند، غلط می کند قدرت ما را محدود کند، غلط می کند مشروطه بخواهد، غلط می کند خلاف روس تزاری باشد، غلط می کند دل باخته غرب باشد، غلط می کند متحصن در زاویه شاه عبدالعظیم شود، غلط می کند متحصن به سفارت خانه اجنبی شود...
ملت غلط می کند ما را نخواهد...
سایه ماست که آرامش می دهد، امنیت می بخشد، نعمت ارزانی می دارد، دفع بلا می کند..
سایه ماست، نه رعیت.
ملت را چه به آزادی، مشق مردم سالاری می کنند. مصلحین، فریاد قانون می زنند، خدا لعنت کند یوسف خان مستشارالدوله بی شرف را، که قانون قانون می کرد در این مملکت...
به جهنم که نان ندارید
به جهنم کار ندارید
به جهنم سرپناه ندارید
به جهنم که آزادی ندارید
به جهنم که آب ندارید
به جهنم که جوانانمان درگیر افیون اند
به جهنم که زنان تن فروشی می کنید
به جهنم...
همین که سایه مان بر سر شما رعیت است کافی است.
آخر الزمان است؛ شاه شاهان را محکوم می کنند به دروغ گویی، محکوم می کنند به خرافه پرستی، محکوم می کنند به دست اندازی به بیت المال، محکوم می کنند به دیکتاتوری، محکوم می کنند به زد و بند، محکوم می کنند به چپاول، محکوم می کنند به عیاشی...
رعیت غلط می کند مارا که زینت کشوریم محکوم کند؟!...
ما که سایه خداییم دوست داریم ظلم کنیم، دوست داریم ذخائر طبیعی مملکت را به اجنبی تحفه دهیم، دوست داریم تمام امور کشور را به بستگان مان بسپاریم ، دوست داریم هر آن چه که به میل مان است انجام دهیم...
رعیت گوسفند، ما شبانیم.
به خدای احد و واحد قسم
دستور دادیم به قزاق ها هر که نافرمانی کرد امان اش ندهند، هر که اعتراض کرد پوست اش را کنده، کاه پر کنند، هرکس را که خواست بیاندیشد؛ محبوسش کنند، هرکسو که خواست در افکارش به ما ناسزا گوید؛ معدوم اش کند..
دستور دادیم هر که به خیابان بیاید، هر که شعار دهد، هر که معترض شود، هر که قانون بخواهد، هر که مطالبه آزادی کند، مهمان اش کنند به گلوله...
ما رعیت سربزیر می خواهیم، ما رعیت بله قربان گو می خواهیم، ما رعیت کر و کور می خواهیم...
ما رعیت می خواهیم، همین بس.
این جا ممالک محصوره ایران است و ما هم قبله عالمیم و پرچ مدار عدالت و پاکی...
هر کس نمی خواهد بسم الله، ازین مملکت برود؛ شما رعیت لیاقت سروری ما را ندارید...
روید از خاک ما بروید ای بی لیاقتان مجوس.
محمد علی شاه قاجار
طهران، ۱۲۸۷ ش
استبداد صغیر
منابع
انقلاب مشروطه، ابوالقاسم خان ناصرالملک
علیاکبر دهخدا، چرند و پرند
انقلاب مشروطه ایران، ژانت آفاری
خون جواب آزادی است، رعیت را چه به سرکشی، رعیت را چه به استنطاق صاحب قران، رعیت را چه به فریاد حق طلبی!؟.
ماییم که آبرو می دهیم، ماییم که مالک ایرانیم، ماییم...
رعیت غلط می کند اعتراض کند، غلط می کند مطالبه حق کند، غلط می کند دیوان مظالمه بخواهد، غلط می کند نظارت کند، غلط می کند قدرت ما را محدود کند، غلط می کند مشروطه بخواهد، غلط می کند خلاف روس تزاری باشد، غلط می کند دل باخته غرب باشد، غلط می کند متحصن در زاویه شاه عبدالعظیم شود، غلط می کند متحصن به سفارت خانه اجنبی شود...
ملت غلط می کند ما را نخواهد...
سایه ماست که آرامش می دهد، امنیت می بخشد، نعمت ارزانی می دارد، دفع بلا می کند..
سایه ماست، نه رعیت.
ملت را چه به آزادی، مشق مردم سالاری می کنند. مصلحین، فریاد قانون می زنند، خدا لعنت کند یوسف خان مستشارالدوله بی شرف را، که قانون قانون می کرد در این مملکت...
به جهنم که نان ندارید
به جهنم کار ندارید
به جهنم سرپناه ندارید
به جهنم که آزادی ندارید
به جهنم که آب ندارید
به جهنم که جوانانمان درگیر افیون اند
به جهنم که زنان تن فروشی می کنید
به جهنم...
همین که سایه مان بر سر شما رعیت است کافی است.
آخر الزمان است؛ شاه شاهان را محکوم می کنند به دروغ گویی، محکوم می کنند به خرافه پرستی، محکوم می کنند به دست اندازی به بیت المال، محکوم می کنند به دیکتاتوری، محکوم می کنند به زد و بند، محکوم می کنند به چپاول، محکوم می کنند به عیاشی...
رعیت غلط می کند مارا که زینت کشوریم محکوم کند؟!...
ما که سایه خداییم دوست داریم ظلم کنیم، دوست داریم ذخائر طبیعی مملکت را به اجنبی تحفه دهیم، دوست داریم تمام امور کشور را به بستگان مان بسپاریم ، دوست داریم هر آن چه که به میل مان است انجام دهیم...
رعیت گوسفند، ما شبانیم.
به خدای احد و واحد قسم
دستور دادیم به قزاق ها هر که نافرمانی کرد امان اش ندهند، هر که اعتراض کرد پوست اش را کنده، کاه پر کنند، هرکس را که خواست بیاندیشد؛ محبوسش کنند، هرکسو که خواست در افکارش به ما ناسزا گوید؛ معدوم اش کند..
دستور دادیم هر که به خیابان بیاید، هر که شعار دهد، هر که معترض شود، هر که قانون بخواهد، هر که مطالبه آزادی کند، مهمان اش کنند به گلوله...
ما رعیت سربزیر می خواهیم، ما رعیت بله قربان گو می خواهیم، ما رعیت کر و کور می خواهیم...
ما رعیت می خواهیم، همین بس.
این جا ممالک محصوره ایران است و ما هم قبله عالمیم و پرچ مدار عدالت و پاکی...
هر کس نمی خواهد بسم الله، ازین مملکت برود؛ شما رعیت لیاقت سروری ما را ندارید...
روید از خاک ما بروید ای بی لیاقتان مجوس.
محمد علی شاه قاجار
طهران، ۱۲۸۷ ش
استبداد صغیر
منابع
انقلاب مشروطه، ابوالقاسم خان ناصرالملک
علیاکبر دهخدا، چرند و پرند
انقلاب مشروطه ایران، ژانت آفاری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر