۱۳۹۰ خرداد ۱۵, یکشنبه

14خرداد ۱۲۹۹ برابر4ژوئن: سالروز اعلام حکومت جمهوری توسط سردار جنگل

از سایت مجاهدین خلق ایران

میرزا کوچک خان
میرزا کوچک خان

جنبش جنگل، به‌ رهبری سردار‌قهرمانش میرزاکوچک‌خان، در سال‌۱۲۹۹ شمسی، سراسر گیلان ازجمله شهر رشت را آزاد کرد و سردار‌جنگل در روز 14خرداد ۱۲۹۹ با صدور اطلاعیه‌یی استقرار حکومت جمهوری را در گیلان اعلام نمود، حکومت انقلابی که قصد آزادسازی تمامی ایران‌زمین از سلطه استبداد و استعمار را داشت.
یونس، معروف به‌میرزاکوچک، 25ساله بود که به‌کسوت مجاهدان مشروطه درآمد. ابتدا مدتی عضو کمیته ستارخان بود. سپس همراه با مجاهدان گیلان در فتح قزوین و سپس فتح تهران شرکت نمود و در جنگ سه‌روزه مجاهدین با قوای استبداد مأمور تسخیر قزاق‌خانه شد.
میرزاکوچک‌خان در تهران به‌منظور چاره‌جویی اوضاع آشفته حاکم بر میهن، با بسیاری از سران به‌اصطلاح ملی‌گرا و دموکرات‌ تماس گرفت و تلاش کرد آنها را به‌ چاره‌جویی درمورد تسلط قدرتهای بیگانه و حاکمیت دوباره استبداد برانگیزد. اما چون سازشکاری این‌عناصر را دید از آنان ناامید شد و برای دست‌زدن به‌ مبارزه مسلحانه، راهی زادگاهش گیلان شد. وی در سال۱۲۹۴شمسی یا ۱۹۱۵میلادی، به‌همراه چندتن دیگر از مبارزان، جنبش جنگل را در جنگلهای فومن گیلان آغاز کرد. به‌زودی عناصر آزادیخواه دیگری از گیلان و دیگر نقاط کشور به‌میرزاکوچک‌خان پیوستند و بسیاری کشاورزان و زحمتکشان نیز درکنار او سلاح به‌دست گرفتند.
در سال‌۱۲۹۹ در پی اعلام حکومت جمهوری گیلان، مرامنامه ‌این‌جنبش نیز که اکنون حکومت خود را هم تشکیل داده بود، انتشار یافت. در این‌مرام‌نامه بر آسایش عمومی، آزادی حقیقی، تساوی افراد انسانی بدون تبعیض نژادی و مذهبی، حاکمیت اکثریت ملت، استقلال، تمامیت ارضی، آزادی اجتماعات، آزادی مطبوعات، آزادی کار، آزادی بیان، آزادی تحصیل و تساوی زن و مرد در حقوق اجتماعی و بر‌انداختن اصول بیکاری و مفتخوری تأکید شده است. این‌مرامنامه همچنین خواستار این‌بود که منابع ثروت، رودخانه‌ها، جنگلها، معادن، راهها و جاده‌ها و کارخانه‌ها جزء اموال عمومی ‌باشد.

در سالروز اعلام تشکیل حکومت جمهوری توسط جنبش جنگل، یادواره‌یی از این‌جنبش و رهبریش را مرور می‌کنیم:

یادواره میرزاکوچک‌خان و جنبش جنگل
 نقل از روزنامه مجاهد شماره 27 (12آذر 84) 
سردار‌جنگل کوچک‌خان

میرزاکوچک، فرزند میرزا‌بزرگ، اهل رشت ساکن استادسرا، در سال‌۱۲۹۸ هجری‌قمری در یک‌خانواده‌ متوسط چشم به‌جهان گشود.
کوچک‌خان در جنبش مشروطیت از فرماندهان و سردسته‌های مجاهدینی بود که از گیلان از مسیر قزوین وارد تهران شدند، میرزا ‌در ”علی‌شاه عوض“ به‌ مجاهدین گیلان پیوست و در فتح تهران شرکت نمود و در جنگ سه‌روزه‌ مجاهدین با قوای استبداد، مأمور جبهه‌ قزاقخانه بود.
در شورش شاهسونها همراه یپرم و سردار‌اسعد به‌ کمک ستارخان شتافت.
او بعداز ورود قزاقان روسیه به‌ ایران در جنگ جهانی اول، در سال‌۱۲۹۳ هجری‌شمسی که او و بسیاری از سران مشروطیت را دستگیر کردند، به‌مدت 5سال‌محکوم به‌ تبعید از محل زادگاه خود شد ولی سردار، ‌طاقت نیاورد و مخفیانه به‌ رشت آمد. کوچک‌خان در همین‌سال، ‌با جمعی از دوستانش که عمدتاًً از روشنفکران و طلبه‌های جوان و روشنفکران مذهبی بودند، کمیته ‌هیأت اتحاد اسلام را تشکیل داد که بعدازاین‌که شخصیتهای آزادیخواه دیگر گیلان به‌آن‌پیوستند، کمیته‌ جنگل نام گرفت و با به‌دست‌گرفتن سلاح، نیروی رزمنده‌یی از داوطلبان تشکیل داد.
اولین‌تماس جنگلیها با عبدالرزاق، حاکم مستبد فومنات بود که به‌ تعقیب جنگلیها رفته بود، اما شکست‌ خورده بود و با بقیه همراهانش فرار کرد. این‌پیروزی در همه ‌نقاط گیلان پیچیده و پرستیژ جنگلیها را بالا برد و موجی داوطلب برای پیوستن به‌نیروی جنگل را به‌همراه داشت.
در نبرد دیگر که مفاخر‌الملک، رئیس شهربانی رشت، با یک‌ستون قشون نظامی برای تعقیب نیروهای جنگل می‌رود، شکست‌ می‌خورد و به‌اسارت درمی‌آید، نیروهای وی نیز که اسیر شده بودند، عده‌یی به‌مجاهدین پیوسته و عده‌یی به‌دنبال زندگی خود می‌روند.
قونسول روس تصمیم گرفت که قزاقهای روسی را که در بیرحمی شهرت داشتند، به‌سرکوب جنگل بفرستد. نتیجه‌این‌جنگ که به‌ جنگ ماکلوان (یکی ازروستاهای اطراف رشت) معروف است، شکست نیروی قزاق بود، به‌نحوی‌که تنها 134نفر از نیروی اعزامی‌توانستند عقب‌نشینی کنند و مجاهدین، غنیمت بسیار گرفتند.
نبردهای منجیل: در 29مرداد ۱۲۹۷ معاهده‌ جنگل بعداز نبردهای سخت بین مجاهدین جنگل و نیروهای انگلیسی که می‌خواستند از راه منجیل عبور کنند، بسته شد. این‌معاهده شامل 8ماده بود که از کمیته ‌اتحاد اسلام دکترابوالقاسم فرید و رضا افشار و از طرف انگلیس کلنل ماتیوس سترمایر شرکت داشتند.
11فروردین ۱۲۹۸ (30جمادی‌الثانی ۱۳۳۷ هجری) : ریختن اعلامیه توسط هواپیماهای انگلیسی که از نفرات جنگل (لیدرها و کارمندان هیأت اسلام) می‌خواهد که خود را تسلیم کنند. به‌دنبال آن‌در اردیبهشت ۱۲۹۸ اعلام حکومت نظامی توسط تیمور‌تاش، تعقیب مجاهدین جنگل توسط تیمورتاش و تسلیم‌شدن بعضی از یاران میرزا‌شامل: دکترحشمت، حاج‌احمد کسمایی و‌ ... 
جنگلیها با این‌شکست از اسب افتادند ولی از اصل نیفتادند و منطق هر فرد جنگلی مانند منطق همه مردان جهان که در چهارگوشه دنیا برای آزادی می‌جنگند، یکی بود‌. تقریباً سه ماه بعداز شکست ماسوله، مجاهدین از کمینگاههایشان خارج شده و دوباره هم‌ را یافته و سازمان یافتند.
22ذیحجه ۱۳۳۷ (شهریور ۱۲۹۸) : نامه‌ رتمسفر کیکا چیکنوف، رتیس ستاد ارتش دولت وقت (فرمانده ‌قوای قزاق)، به‌ میرزا‌که از وی می‌خواهد خود را تسلیم کند و درعوض وی و نفراتش در تأمین باشند و نامه جواب رد میرزا‌به‌وی. 
اعلامیه ‌احمد آذری از طر ف دولت، سوم دلو ۱۲۹۸ که میرزاکوچک‌خان را نماینده‌ دولت مرکزی معرفی می‌کند و از خدمات وی تمجید کرده و محدودیت در مکاتبه‌ ، و ارتباط با وی و نیروهایش از طرف دولت رفع می‌گردد.
بامداد روز سه‌شنبه ‌18ماه‌مه ۱۹۲۰ برابر 28اردیبهشت ۱۲۹۹ شمسی و 29شعبان ۱۳۳۸ قمری بعداز شلیک‌ چند‌تیر توپ از دریای خزر به‌سواحل غازیان، ارتش سرخ در بندرانزلی پیاده شد.
در اولین‌ملاقات سران نهضت جنگل با فرماندهان ارتش سرخ شوروی، روی بیانیه ‌زیر توافق شد:
1 - عدم اجرای اصول کمونیسم از حیث مصادره‌ اموال و الغای مالکیت و ممنوع‌بودن تبلیغات 
2 - تأسیس حکومت جمهوری انقلابی موقت
3 - پس‌از ورود به‌تهران و تأسیس مجلس مبعوثان، هر نوع حکومتی را که نمایندگان ملت بپذیرند.
4 - سپردن مقدرات انقلاب به‌دست این‌حکومت و عدم مداخله ‌شورویها در ایران. 
5 - هیچ قشونی بدون اجازه و تصویب حکومت انقلابی ایران (زائد بر ۲۰۰۰نیروی کنونی) از شوروی وارد ایران نشود.
6 مخارج این‌قشون به‌عهده‌ جمهوری ایران است. 
7 - هر مقدار مهمات و اسلحه که از شوروی خواسته شود، در مقابل پرداخت قیمت تسلیم نمایند.
8 - کالای بازرگانان ایرانی که در بادکوبه، ‌ضبط شده، تحویل این‌حکومت شود.
9 - واگذاری کلیه‌ مؤسسات تجارتی روسیه در ایران به‌ حکومت جمهوری ایران
ورود جنگلیها به‌رشت
میرزا‌احمدخان اشتری، فرماندار گیلان به‌قریه ‌پسیخان رفت و میرزا‌ را ملاقات کرد و به‌نمایندگی از مردم درخواست کرد میرزا‌به‌شهر آمده و زمام امور را به‌دست گیرد. 
بامداد روزجمعه 16رمضان ۱۳۳۸ (یعنی تقریباً دو هفته بعداز ورود قوای ارتش سرخ به‌ شمال ایران)، جمعیت انبوهی از مستقبلین از محلی موسوم به‌آتشگاه، پنج‌کیلومتری رشت، صف کشیده و مقدم جنگلیها را با فریادهای شورانگیز و افشاندن گل تهنیت گفتند.
میرزا ‌در باغ سبز میدان در نطق کوتاهش از غلبه‌یزدان بر اهریمن و از تسلط حق بر باطل سخن گفت و به‌روح شهدا درود فرستاد و وعده داد که قریباً انقلاب ایران کاخ ستمگران را ویران کند.
دو روز بعداز ورود به‌رشت، اعلامیه‌ مفصلی از طرف جنبش جنگل داده می‌شود که درنهایت با چند‌ماده ‌زیر خاتمه می‌یابد:
1 - جمعیت انقلاب سرخ ایران (کمیته ‌جنگل بعداز اعلام جمهوری، نام خود را جمعیت انقلاب سرخ ایران گذاشت) اصول سلطنت را ملغی کرده و جمهوری را رسماًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًً اعلان می‌کند.
2 - حکومت موقت جمهوری حفاظت جان و مال عموم اهالی را به‌عهده می‌گیرد.
3 - هرنوع معاهده و قراردادی که به‌ضرر ایران قدیماً و جدیداً با هر دولتی شده، لغو و باطل می‌شناسد.
4 - حکومت موقت جمهوری همه ‌اقوام بشر را یکی دانسته، تساوی حقوق درباره‌ آنان قائل و حفظ شعائر اسلامی را از فرایض می‌داند. 18رمضان ۱۳۳۸ 
هیأت دولت انقلابی در 19رمضان بر طبق آگهی زیر معرفی گردید:
میر شمس‌الدین وقاری کمیسر داخل 
سید جعفر کمیسر خارجه 
محمدعلی پیربازاری کمیسر مالیه 
محمودآقا کمیسر قضایی 
آقانصرالله کمیسر پست و تلگراف و تلفن

محمدعلی خمامی کمیسر فوائد عامه 
حاجی محمدجعفر کمیسر معارف و اوقاف 
ابوالقاسم فخرایی کمیسر تجارت
میرزاکوچک‌خان سرکمیسر و کمیسر جنگ 
ازاین‌که ارتش روس در تماس مستقیمش با نیروهای جنگل دچار شکست شده بود، مردم شاد بودند و از همه طرف تبریک‌بود و رواج این‌اندیشه که شاید همین‌نیروی پارتیزان بتواند جلو بیگانگان را سد کند و این‌پیروزی به‌ مناسبات اجتماعی راه برده بود و دیگر اربابان نمی‌توانستند به‌ دهقانان زور بگویند، چون بسیاری مسلح و دوشادوش نیروی جنگل جنگیده بودند.
قبل‌ازکودتای سرخ که میرزا‌ ، رشت را ترک کرده و به‌جنگل رفته بود، مظفر‌زاده و گائوک آلمانی (هوشنگ) را با نامه‌یی به‌نزد لنین فرستاده بود و از عملکردهای چپ‌نمایانه ‌نمایندگان شوروی در گیلان و همچنین از نقض توافقنامه‌ها نوشته بود. در قسمتی از نامه، ‌این‌طور نتیجه‌گیری می‌کند:
‌اهالی گیلان تا چندی پیش حاضر بودند خود را به‌آب و آتش بزنند ولی از عملیات اشتراکی اظهار تنفر کرده‌اند و حتی حاضر شده‌اند به‌ضدانقلاب اقدام کنند‌... برنامه‌یی که دوستان شما در ایران پروپاکاد می‌کنند، به‌رغم تمایلات مردم است و تنها تأثیرش جلوگیری از پیشرفت انقلاب و تقویت‌شدن افکار ضدانقلابی است.
کودتای سرخ

- 9مرداد ۱۲۹۹ مصادف با 14ذیقعده ۱۳۳۸ 
حزب عدالت که اعضایش ابوکف (از شاهزادگان تاتار)، آغایف، امیرزاده و... بودند، به‌همراه دستجات دیگری از باکو به‌ رشت وارد می‌شدند و این‌علیرغم توافق‌نامه‌یی بود که با میرزا‌ امضا شده بود که دستجات اضافه وارد خاک ایران نشوند. در این‌روز این‌گروهها دست به‌ دستگیری یاران میرزا ‌در هر پست و مقامی بود، زدند و نقشه کشتن میرزا‌ را نیز داشتند. در این‌کودتا انبار اسلحه ‌مجاهدین و شش توپ بزرگ آن‌به‌دست کودتاچیان افتاد. 
در اعلامیه کودتاچیان به‌رهبری ابوکف، میرزاکوچک حذف شده بود و احسان‌الله‌خان، سرکمیسر و خالوقربان، کمیسر جنگ و... اعلام شده بود.
برنامه‌ دولت کودتا از‌جمله شامل این‌موارد بود:
1 - تشکیل ارتش ایران همچون ارتش سرخ و حمله به‌تهران 
2 - لغو اختیارات مالکین و امحای ملوک‌الطوایفی 
3 - رفع احتیاجات اصلی کارگران شهر و دهات
نتایج این‌کودتا و ضربه ‌ اپورتونیستی به‌جنبش:
- شکست قوای مجاهدین اعزامی به‌مازندران
- شکست در جبهه‌ منجیل و سرازیرشدن قزاق دولتی به‌ سمت رشت 
- ضبط اموال ساکنان رشت به‌وسیله‌ حاکم نظامی‌دولت جدید و تهدید به‌پرداخت پول با کندن قبر و تهدید به‌ این‌که در صورت نپرداختن، زنده‌به‌گور می‌شوند
14آبان ۱۲۹۹ نامه‌یی از طرف جریان اپورتونیست کمیته ‌جنگل (حزب اعتدال، احسان‌الله‌خان و خالوقربان) داده شد که در آن‌نوشته بودند: شما و دوستانتان ناباب بودید و ما زمام امور را به‌دست گرفتیم و شما شهر را تخلیه کردید و به‌جنگل رفتید و اگر با شما جنگیدیم، برای دفاع از انقلاب بوده است. 
جواب میرزا‌:‌ پس‌از نقض عهد شما، من کناره گرفتم. چون شما از ما بریدید و به‌ابوکف خائن پیوستید و مرا دزد و بی‌وفا خواندید و اکنون به‌دلیل اعمال شما، نام بلشویک‌و سوسیالیست به‌حدی منفور شده که کسی در خواب هم میل ندارد آن‌را بشنود...
کودتای فوریه ۱۹۲۱ (سوم اسفند ۱۲۹۹) و روی کار آمدن سردار‌سپه
22ژانویه، یک‌ماه بعدازکودتا، جمهوری آذربایجان شوروی اعلام کرد که قوایش را از ایران عقب می‌کشد.
16اردیبهشت ۱۳۰۰ جشن تاجگذاری احمدشاه و توافق انگلیس و روسیه
‌نامه ‌نماینده ‌روسیه به‌ میرزا: ما مجبوریم بر‌ اساس مواد قرارداد، دولت را از وجود انقلابیون و عملیات آنها راحت کنیم‌.
جمعه 19 میزان: خالوقربان در رشت خود را تسلیم سردار‌سپه می‌کند. 
فعالیت صمیمانه‌یی بین نیروهای قزاق و نیروهای روسی در رشت صورت می‌گیرد که به‌دلیل همان‌ژست دوستی شوروی با رژیم ایران می‌باشد. 
نیروی دولت پس‌از ورود به‌رشت، به‌ جنگ و گریز با نیروهای جنگل می‌پردازند و ازاین‌به‌بعد شرایط به‌ انقلابیون جنگل سخت می‌شود و جنگلیها طبق تاکتیک‌گذشته ‌خود در گروههای کوچکی پراکنده می‌شوند.
روز 13آبان ۱۳۰۰ این‌پیام از سفارت ایران مخابره می‌شود:
رشت و انزلی که از طرف میرزاکوچک‌خان اشغال شده بود، پس گرفته شد و خالوقربان و خالو مراد که از همدستان میرزا‌بودند، تسلیم شدند و مورد عفو قرارگرفتند. خود کوچک‌خان که خیلی از سردارانش کشته شدند، به‌ کوهستان فرار کرد. یک‌صد اسیر و بسیاری غنایم ازجمله چند‌قبضه توپ و مسلسل به‌جای گذاشت.
روز 13آذر این‌تلگرام از سفارت ایران آمد که میرزاکوچک‌خان میان برفها جان سپرد و سرش را به‌اردوگاه آوردند و با این‌خبر انقلاب گیلان پایان یافت.
میرزا ‌در آخرین نامه ‌خود به‌تاریخ 5آبان، یک‌ماه قبل‌از شهادتش، از ناپایداری بعضی از دوستان و تسلیم آنها گله کرد و نوشت: اتکای من و همراهانم به‌ خدا است ‌که در بسیاری از این‌مهلکه‌ها ما را حفظ کرده است.
افسوس می‌خورم که مردم ایران مرده‌پرست هستند و هنوز قدر این‌جمعیت را نشناخته‌اند و بعداز محو ما خواهند فهمید که کی بوده‌ایم و چه خواسته‌ایم و چکار کرده‌ایم. بلی امروز دشمنان، ما را دزد و غارتگر خطاب می‌کنند، حال‌آن‌که هیچ قدمی جز درراه آسایش و حفاظت مال و ناموس مردم برنداشته‌ایم.



هیچ نظری موجود نیست: