متأسفانه در سال هاي پس از انقلاب، كساني در مورد چهارشنبه سوري و ساير مراسم و آئين هاي باستاني اظهارنظر كرده اند كه هيچ تخصصي در اين زمينه نداشتند و تنها با توسل به اظهارنظرهاي عاميانه درباره اين آئين ها، فتواهاي فقهي و شرعي نازل كردند؛ تو گويي كه تنها رشته فقه است كه نياز به متخصص دارد و ساير حوزه و علوم و اديان بي نياز از متخصص اند و مي توان به راحتي در موردشان فتوا داد. آقايان فقها و به خصوص آخوندهاي حكومتي كه دست بوس حكومت سلطنتي بوده اند و عكس هاي آن نيز موجود است، و حالا كه جهت باد تغيير كرده، انقلابي دوآتشه از آب بيرون آمده اند، نياز نيست در مورد آئين هاي ملي و مناسك ساير اديان كه هيچ تخصصي در آن ندارند، اظهارنظر كنند، بروند همان قرآن خودشان را طوري بخوانند كه بفهمند و تعدادي احكام فقهي من درآوردي –كه بسيار نيز مضحك هستند- را جايگزين احكام قرآن سازند، بيش از آن پيشكش. اختلاس مي كنند، واردات بي رويه شكر را با رانت هاي حكومتي در دست گرفته اند و هزاران كارگر به خاطر آن بي كار شده اند، بعد براي رد گم كني، به مسئولان مي گويند، به داد مردم برسيد و به جاي اين كه از ظلم هاي حكومتي انتقاد كنند، از چهارشنبه سوري سخن مي گويند. حالا خواهيد ديد كه همين چهارشنبه سوري را نيز چون تمام چهارشنبه سوري هاي پس از جنبش سبز، مردم و به خصوص جوانان به ميدان مبارزه و اعتراض و كابوسي ديگر برايتان بدل مي كنند.
در اين ميان، در حالي كه جشن نوروز چند سالي در وضعيت كج دار و مريض قرار داشت تا تصميم گرفته شد كه با متداول شدن دعاي تحويل سال به زبان عربي و حضور در اماكن مذهبي در زمان تحويل سال، عيد نوروز مجاز شناخته شود، اما ساير آئين هاي باستاني و به ويژه چهارشنبه سوري از اين شانس برخوردار نبودند و هر كسي نيز كه تريبوني يافته و منبري به او داده اند، يك اعمال نظري كرده است! البته اين بدشانسي اتفاقي نبود و نماد آتش در چهارشنبه سوري كافي بود تا برچسب آتش پرستي بدان زده شود! كساني كه چنين ادعايي داشتند، نشان مي دادند كه نه تنها درباره فرهنگ و آئين ها و تفاوت جشن هاي ملي با مذهبي تخصص ندارند، كه حتي از دين زرتشتي نيز كوچكترين آگاهي ندارند. پيروان دين زرتشتي هرگز آتش پرست نبوده و نيستند و مناسك شان نيز به همين سبب آتش پرستي نيست و اين اظهارنظرها از آن كساني است كه يك خط مطلب مستند درباره دين و آئين هاي زرتشتي نخوانده اند و اصطلاحاً عامي خوانده مي شوند. اگر استفاده از آتش در مراسم و آتشگاه هاي زرتشتي به معني آتش پرستي است، پس استفاده از شمع در امام زاده ها نيز به معني اين است كه شيعيان شمع پرست يا آتش پرست اند! همانگونه كه شمع در امام زاده جداي از روشنايي، نماد شعله دروني انسان و حاكي از كشش عاطفي وجود اوست، آتش در نزد زرتشتيان نيز به معناي مشابه اي است و از اين روي مقدّس است. اما اگر ادعا شود كه تقدّس آتش، خود دليلي بر شرك است، بايد پرسيد كه پس تقدّس قرآن و كعبه نيز حكايت از شرك دارد!
نكته مهم تر اين كه، چهارشنبه سوري جشني مذهبي نيست و همچون نوروز جشني ملي است و جشن ها و آئين هاي ملي اساساً در عرض آئين ها و مناسك ديني و مذهبي نيستند تا با آن ها منافاتي داشته باشند؛ همچون مراسم 22 بهمن كه منافاتي با اعياد و مناسك اسلامي و شيعي ندارند و آن انقلاب نيز چنان كه رهبران اش نيز همچو مردم اذعان كردند، به همه مردم از همه اديان و مذاهب تعلق داشته و تنها به شيعيان مربوط نمي شده است. حال ضروري است تا به جشن چهارشنبه سوري از منظر تاريخي و آئيني بپردازيم.
ايران باستان سراسر جشن و آئين بود، به طوري كه هر روزي براي خود هويتي مستقل داشت كه به وقايع اساطيري و حماسي يا تاريخي عطف مي كرد. اينك بيشتر «جشن نوروز»، «جشن مهرگان» و «جشن سده» را مي شناسند، اما پيرامون جشن هاي فراموش شده مي توان از «آذرگان» در نهم آذر ماه و «شهريورگان» يا «آذر جشن» نام برد. آتش براي ايرانيان نماد روشني، پاكي، طراوت، سازندگي، زندگي و تندرستی بود، چنان كه در نزد بسياري از نحله هاي عرفاني گوناگون در سراسر جهان چنين است. آتش نزد ايرانيان جداي از معناي نمادين و تعبيرهاي عرفاني، داراي كاركردي بسيار حياتي و تأثيرگذار نيز بود. چون آريايي ها چنان كه در اوستا آمده در ايرانويچ مي زيستند؛ سرزمين نخستين آريايي ها كه در آن ده ماه از سال زمستان بود و تنها در دو ماه از سال آفتاب مي تابيد. در ونديداد سرزمين آريايي ها به نام «ائيريه» و در فارسي باستان «اريه» و در سانسكريت «آريه» آمده اند. «اير» هم نام قومي (ايراني) است و هم به معناي نجيب زاده و شريف و فردي با اصالت و با نژاد نيك است. در روايت اساطيري ديگري بيان شده فريدون پادشاهي آریایی بوده است كه سرزمين خويش را ميان سه پسر خود تقسيم كرد و آن كه به فرزندش ايرج رسيد، ايران يا ايرانويج ناميده شد. بنابراين، آتش هديه اي بود كه در تاريكي ها، هم اجاقه خيمه ها و هم ايران شهر را روشني و گرما مي بخشيد و ياد آن اساساً براي ايرانيان، چون به خاطرآوري دوران كهن ايران زمين و مردمانش بود.
آيين هاي نوروزي با «جشن سوري» كه امروزه در ميان مردم كوچه و بازار به چهارشنبه سوري معروف است، آغاز مي شود و با آيين سيزده بدر، آئين هاي نوروزي به سر انجام مي رسند. بنابراين، چهارشنبه سوري هويتي مجزا از جشن هاي نوروزي ندارد و بخشي از آن است. بر پايه پژوهش هاي انجام شده، زمان باستاني «جشن سوري» را مي توان در اين سه زمان بازجست:
۱. شب بيست و ششم از ماه اسفند، يعني در نخستين شب از پنجه كوچك.
۲. اولين شب پنجه بزرگ كه بدان «پنجه وه» نيز مي گويند و پنج روز كبيسه است و نخستين شب و روز «جشن همسپهمديم».
۳. شب پايانی سال است كه ارجمندترين روز«جشن همسپهمديم» يعني جشن آفرينش انسان بود.
واژه «سوري» در پارسي به معني «سرخ» رفته و چنان كه پيداست، به آتش اشاره دارد. البته در فارسي «سور» به مفهوم «ميهماني» هم به كار رفته است. بر پا داشتن آتش در اين روز نيز گونه ای گرم كردن جهان و زدودن سرما و پژمردگي و بدي از تن بوده است و چون آتش مظهر پاكي و زدودن پليدي ها بوده، پريدن از روي آتش هم مي توانسته با فلسفه پاك كردن نفس صورت گرفته باشد. براي اين كه به انواع رسوم و آدابي بپردازيم كه در چهارشنبه سوري توسط ايرانيان برگزار مي شده، ابتدا مي بايست به طور كلي، تفاوت دين و مذهب با آئين ها را به شكلي حرفه اي تر بياموزيم. انواع رسوم و آدابي كه براي آئين ها برگزار مي شوند، تنها در مقطعي از زمان تعيين نمي گردند، بلكه به فراخور دوران زيست يك ملت، تغيير مي كنند و مدام چيزهايي بدان افزوده يا از آن كسر مي شود و نسبت به اين تغييرات، آئين ها برخلاف اديان و مذاهب، بسيار قابل انعطاف اند و گرچه تغييرات در مراسم ديني و مذهبي نيز وجود دارد، اما اصل بر حفظ اصالت رسوم است و از بدعت ها استقبال نمي شود، در حالي كه در آئين ها، نوآوري ها بسيار مورد استقبال قرار مي گيرند. چهارشنبه سوري نيز از اين قاعده مستثني نبوده است و علاوه بر قدمتي به اندازه آرياشهر باستان، در طول تاريخ اسلام و به خصوص وقايع مهم تاريخ شيعي نيز مناسبت هايي بدان افزوده شده است. آتش افروزي و شادماني شب چهارشنبه آخر سال به قيام مختار ثقفي نيز كه به خونخواهي حسين و فرزندانش قيام كرده بود، مربوط بود و چنان كه در روايات تاريخ رفته است: «مختار وقتي از زندان خلاصي يافت و به خونخواهي كشتگان كربلا قيام كرد، براي اين كه موافق و مخالف را از هم تميز دهد و بر كفار بتازد، دستور داد كه شيعيان بر بام خانه خود، آتش روشن كنند و اين شب مصادف با چهارشنبه آخر سال بود و از آن به بعد مرسوم شد». اهميت اين نكته زماني مشخص مي شود كه بدانيم، اساساً در ايران باستان هر روز با نامي كه به زبان پهلوي كهن مي بود، شناخته مي شد، اما لفظ چهارشنبه، عربي است و از اين روي، تغيير زمان جشن چهارشنبه سوري، بنا بر زمان قيام مختار كه به خونخواهي امام حسين بوده از آن پس تاكنون مرسوم گشته است.
علاوه بر اين همه، در چهارشنبه سوري، رسم پريدن آتش تنها يكي از رسوم است و رسوم بسياري دارد كه هيچ گونه منافاتي حتي با كج فهمي هايي كه درخصوص آن صورت مي گيرد، ندارند. آب پاشي و آب بازي، فالگوش نشيني، قاشق زني، كوزه شكني، فال كوزه، آش چهارشنبه سوري، آجيل مشگل گشا، شال اندازي و شير سنگی و بسياري آداب ديگر. همچنين در جاهايی همچون شيراز، كردستان و آذربايگان (آذرباييجان)، براي چهارشنبه سوري آداب و آيين هاي محلي با آميختگي فرهنگي افزون تري وجود دارد. برای نمونه، سفره حضرت خضر (ع) و يا آب پاشي در سعديه كه ويژه شيرازي هاست و همين طور سفره هاي رنگيني از خوراكي هاي متنوع محلي كه در كردستان و آذرباييجان براي ضيافت بر پا مي كنند و بايد بدان ها افزود، آيين هاي مختلف شادماني همگاني مردم.
دكتر كاوه احمدي علي آبادي
دكتراي فلسفه و اديان از آمريكا
در اين ميان، در حالي كه جشن نوروز چند سالي در وضعيت كج دار و مريض قرار داشت تا تصميم گرفته شد كه با متداول شدن دعاي تحويل سال به زبان عربي و حضور در اماكن مذهبي در زمان تحويل سال، عيد نوروز مجاز شناخته شود، اما ساير آئين هاي باستاني و به ويژه چهارشنبه سوري از اين شانس برخوردار نبودند و هر كسي نيز كه تريبوني يافته و منبري به او داده اند، يك اعمال نظري كرده است! البته اين بدشانسي اتفاقي نبود و نماد آتش در چهارشنبه سوري كافي بود تا برچسب آتش پرستي بدان زده شود! كساني كه چنين ادعايي داشتند، نشان مي دادند كه نه تنها درباره فرهنگ و آئين ها و تفاوت جشن هاي ملي با مذهبي تخصص ندارند، كه حتي از دين زرتشتي نيز كوچكترين آگاهي ندارند. پيروان دين زرتشتي هرگز آتش پرست نبوده و نيستند و مناسك شان نيز به همين سبب آتش پرستي نيست و اين اظهارنظرها از آن كساني است كه يك خط مطلب مستند درباره دين و آئين هاي زرتشتي نخوانده اند و اصطلاحاً عامي خوانده مي شوند. اگر استفاده از آتش در مراسم و آتشگاه هاي زرتشتي به معني آتش پرستي است، پس استفاده از شمع در امام زاده ها نيز به معني اين است كه شيعيان شمع پرست يا آتش پرست اند! همانگونه كه شمع در امام زاده جداي از روشنايي، نماد شعله دروني انسان و حاكي از كشش عاطفي وجود اوست، آتش در نزد زرتشتيان نيز به معناي مشابه اي است و از اين روي مقدّس است. اما اگر ادعا شود كه تقدّس آتش، خود دليلي بر شرك است، بايد پرسيد كه پس تقدّس قرآن و كعبه نيز حكايت از شرك دارد!
نكته مهم تر اين كه، چهارشنبه سوري جشني مذهبي نيست و همچون نوروز جشني ملي است و جشن ها و آئين هاي ملي اساساً در عرض آئين ها و مناسك ديني و مذهبي نيستند تا با آن ها منافاتي داشته باشند؛ همچون مراسم 22 بهمن كه منافاتي با اعياد و مناسك اسلامي و شيعي ندارند و آن انقلاب نيز چنان كه رهبران اش نيز همچو مردم اذعان كردند، به همه مردم از همه اديان و مذاهب تعلق داشته و تنها به شيعيان مربوط نمي شده است. حال ضروري است تا به جشن چهارشنبه سوري از منظر تاريخي و آئيني بپردازيم.
ايران باستان سراسر جشن و آئين بود، به طوري كه هر روزي براي خود هويتي مستقل داشت كه به وقايع اساطيري و حماسي يا تاريخي عطف مي كرد. اينك بيشتر «جشن نوروز»، «جشن مهرگان» و «جشن سده» را مي شناسند، اما پيرامون جشن هاي فراموش شده مي توان از «آذرگان» در نهم آذر ماه و «شهريورگان» يا «آذر جشن» نام برد. آتش براي ايرانيان نماد روشني، پاكي، طراوت، سازندگي، زندگي و تندرستی بود، چنان كه در نزد بسياري از نحله هاي عرفاني گوناگون در سراسر جهان چنين است. آتش نزد ايرانيان جداي از معناي نمادين و تعبيرهاي عرفاني، داراي كاركردي بسيار حياتي و تأثيرگذار نيز بود. چون آريايي ها چنان كه در اوستا آمده در ايرانويچ مي زيستند؛ سرزمين نخستين آريايي ها كه در آن ده ماه از سال زمستان بود و تنها در دو ماه از سال آفتاب مي تابيد. در ونديداد سرزمين آريايي ها به نام «ائيريه» و در فارسي باستان «اريه» و در سانسكريت «آريه» آمده اند. «اير» هم نام قومي (ايراني) است و هم به معناي نجيب زاده و شريف و فردي با اصالت و با نژاد نيك است. در روايت اساطيري ديگري بيان شده فريدون پادشاهي آریایی بوده است كه سرزمين خويش را ميان سه پسر خود تقسيم كرد و آن كه به فرزندش ايرج رسيد، ايران يا ايرانويج ناميده شد. بنابراين، آتش هديه اي بود كه در تاريكي ها، هم اجاقه خيمه ها و هم ايران شهر را روشني و گرما مي بخشيد و ياد آن اساساً براي ايرانيان، چون به خاطرآوري دوران كهن ايران زمين و مردمانش بود.
آيين هاي نوروزي با «جشن سوري» كه امروزه در ميان مردم كوچه و بازار به چهارشنبه سوري معروف است، آغاز مي شود و با آيين سيزده بدر، آئين هاي نوروزي به سر انجام مي رسند. بنابراين، چهارشنبه سوري هويتي مجزا از جشن هاي نوروزي ندارد و بخشي از آن است. بر پايه پژوهش هاي انجام شده، زمان باستاني «جشن سوري» را مي توان در اين سه زمان بازجست:
۱. شب بيست و ششم از ماه اسفند، يعني در نخستين شب از پنجه كوچك.
۲. اولين شب پنجه بزرگ كه بدان «پنجه وه» نيز مي گويند و پنج روز كبيسه است و نخستين شب و روز «جشن همسپهمديم».
۳. شب پايانی سال است كه ارجمندترين روز«جشن همسپهمديم» يعني جشن آفرينش انسان بود.
واژه «سوري» در پارسي به معني «سرخ» رفته و چنان كه پيداست، به آتش اشاره دارد. البته در فارسي «سور» به مفهوم «ميهماني» هم به كار رفته است. بر پا داشتن آتش در اين روز نيز گونه ای گرم كردن جهان و زدودن سرما و پژمردگي و بدي از تن بوده است و چون آتش مظهر پاكي و زدودن پليدي ها بوده، پريدن از روي آتش هم مي توانسته با فلسفه پاك كردن نفس صورت گرفته باشد. براي اين كه به انواع رسوم و آدابي بپردازيم كه در چهارشنبه سوري توسط ايرانيان برگزار مي شده، ابتدا مي بايست به طور كلي، تفاوت دين و مذهب با آئين ها را به شكلي حرفه اي تر بياموزيم. انواع رسوم و آدابي كه براي آئين ها برگزار مي شوند، تنها در مقطعي از زمان تعيين نمي گردند، بلكه به فراخور دوران زيست يك ملت، تغيير مي كنند و مدام چيزهايي بدان افزوده يا از آن كسر مي شود و نسبت به اين تغييرات، آئين ها برخلاف اديان و مذاهب، بسيار قابل انعطاف اند و گرچه تغييرات در مراسم ديني و مذهبي نيز وجود دارد، اما اصل بر حفظ اصالت رسوم است و از بدعت ها استقبال نمي شود، در حالي كه در آئين ها، نوآوري ها بسيار مورد استقبال قرار مي گيرند. چهارشنبه سوري نيز از اين قاعده مستثني نبوده است و علاوه بر قدمتي به اندازه آرياشهر باستان، در طول تاريخ اسلام و به خصوص وقايع مهم تاريخ شيعي نيز مناسبت هايي بدان افزوده شده است. آتش افروزي و شادماني شب چهارشنبه آخر سال به قيام مختار ثقفي نيز كه به خونخواهي حسين و فرزندانش قيام كرده بود، مربوط بود و چنان كه در روايات تاريخ رفته است: «مختار وقتي از زندان خلاصي يافت و به خونخواهي كشتگان كربلا قيام كرد، براي اين كه موافق و مخالف را از هم تميز دهد و بر كفار بتازد، دستور داد كه شيعيان بر بام خانه خود، آتش روشن كنند و اين شب مصادف با چهارشنبه آخر سال بود و از آن به بعد مرسوم شد». اهميت اين نكته زماني مشخص مي شود كه بدانيم، اساساً در ايران باستان هر روز با نامي كه به زبان پهلوي كهن مي بود، شناخته مي شد، اما لفظ چهارشنبه، عربي است و از اين روي، تغيير زمان جشن چهارشنبه سوري، بنا بر زمان قيام مختار كه به خونخواهي امام حسين بوده از آن پس تاكنون مرسوم گشته است.
علاوه بر اين همه، در چهارشنبه سوري، رسم پريدن آتش تنها يكي از رسوم است و رسوم بسياري دارد كه هيچ گونه منافاتي حتي با كج فهمي هايي كه درخصوص آن صورت مي گيرد، ندارند. آب پاشي و آب بازي، فالگوش نشيني، قاشق زني، كوزه شكني، فال كوزه، آش چهارشنبه سوري، آجيل مشگل گشا، شال اندازي و شير سنگی و بسياري آداب ديگر. همچنين در جاهايی همچون شيراز، كردستان و آذربايگان (آذرباييجان)، براي چهارشنبه سوري آداب و آيين هاي محلي با آميختگي فرهنگي افزون تري وجود دارد. برای نمونه، سفره حضرت خضر (ع) و يا آب پاشي در سعديه كه ويژه شيرازي هاست و همين طور سفره هاي رنگيني از خوراكي هاي متنوع محلي كه در كردستان و آذرباييجان براي ضيافت بر پا مي كنند و بايد بدان ها افزود، آيين هاي مختلف شادماني همگاني مردم.
دكتر كاوه احمدي علي آبادي
دكتراي فلسفه و اديان از آمريكا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر