۱۳۹۲ فروردین ۱۲, دوشنبه

قرآن چگونه جمع آوری شد؟(بخش پایانی)



اگر چه حکام وقت در یکسان سازی قرآن ها جدّیت فراوان بخرج می دادند ولی مسلمانان تا مدت زیادی در مقابل این تغییرات مقاومت می کردند . به نظر می رسد که پس از محمد جانشینان او که از قوم قریش بودند پس از یکسان سازی قرآن در زمان عثمان با هر خواندن قرآن با هر نوع لهجه ای غیر از لهجه خودشان مخالفت می کردند. البته در این میان کسانی هم بودند که با مطرح کردن بحث قرائات قرآن سعی در آن داشتند که نحوه خواندن قران را از حالت انحصاری لهجه قریش خارج سازند .مثلا ابو شامه در دفاع از خواندن قرآن به لهجه های مختلف می گوید: حق همین است; زیرا علت اجازه قرائت قرآن به غیرلهجه قریش، توسعه بر عرب بوده است; چون سزاوار نیست تنها بر یک قوم توسعه داده شود. بنابراین هیچ کس جز به اندازه توانش، مکلّف نمى گردد. کسى که عادت در لهجه و لغت او، اماله یا تخفیف همزه یا ادغام یا مضموم نمودن میم جمع یا وصل هاء کنایه و چیزهایى شبیه این امور است، چگونه به گونه اى دیگر تکلیف شود؟
( التمهید، ج۲، ص۹۹ و ۱۰۰)
البته اختلاف بین لهجه ها خود بخود باعث تغییر در قرآن می شد مثلا کسى که از قبیله هذیل باشد ، به جاى حتى حین ( مؤمنون(۲۳) آیه ۵۴ ) عتى حین تلفظ میکند. کسى که از قبیله «اسد» (اسدى) است تعلمون و تعلم و تسود وجوه را به کسر تاء فعل مضارع تلفظ میکند. تمیمیان به جاى تخفیف همزه که در قریش مرسوم است، همزه را اظهار مى کنند. و بنا بر این کاملاً طبیعی بود که حتی پس از یکسان سازی قرآن ها توسط عثمان سالها بعد دوباره بین مسلمانان اختلاف پدید آمد نگاهی به تاریخ مرگ بزرگان علم قرآن نشان می دهد که نیمه دوم قرن اول هجرت در حالی آغاز می گردد که بسیاری از راویان معتبر قرآن فوت کرده و نسلی نو با افکاری جدید جایگزین آنها شده بود( تاریخ وفات این گروه، در تبیین شرایط جدید حاکم بر این مرحله بسیار سودمند است: ابوبکر (۱۲ ق.)، عمر (۲۳ ق.)، ابى بن کعب (۲۹ یا ۳۳ ق.)، عبدالله بن مسعود (۳۲ ق.)، ابوالدرداء (۳۲ ق.)، معاذ بن جبل (۳۳ ق.)، حذیفة بن یمان (۳۵ ق.)، عثمان (۳۵ ق.)، على بن ابى طالب (۴۰ ق.)، ابوموسى اشعرى (۴۴ ق.)، زیدبن ثابت (۴۵ ق.)، ابوعبدالرحمن سلمى (۴۷ ق.) و ابن عباس (۶۸ ق.).)
اماّ قرن دوم هجرت را قرن اختلافات شدید البته از نوعی دیگر در تاریخ قرآن می توان نامید و منشا اصلی این اختلافات دو شهر بصره و کوفه بودند باز هم نگاهی به تاریخ مرگ صاحب نظران معتبر قرآن که هر کدام هم برای خود مدعی یک قرائت خاص بودند به روشن شدن موضوع کمک می کند.
الف) مدینه
ابوجعفر یزید بن قعقاع از قراى عشره (م ۱۳۰ ق.)، شیبة بن نصاح (م ۱۳۰ ق.) ونافع بن ابى نعیم از قراى سبعه (م ۱۶۹ ق.).
ب) مکه
عبدالله بن کثیر از قراى سبعه (م ۱۰۳ ق.)، حمیدبن قیس اعرج
(م ۱۳۰ ق.) و محمد بن محیصن از قراى اربعة عشره (م ۱۲۳ ق.).
ج) شام
عبدالله بن عامر از قراى سبعه (م ۱۱۸ ق.)، عطیة بن قیس کلابى (م ۱۲۱ ق.) ویحیى بن حارث ذمارى (م۱۴۵ق.) .
و البته این اختلاف در قرآن روز به روز بیشتر می شد و هر کسی برای خود مدعی یک نوع خاص از خواندن قرآن بود و در شهر های دیگر نیز مدعیانی ظهور کردند که صاحب نام های آنها به شرح زیر است
ح)کوفه
یحیى بن وثاب (م ۱۰۳ ق.)، عاصمبن ابى النجود از قراى سبعه (م ۱۲۷ ق.)، سلیمان اعمش از قراى اربعه عشره (م ۱۴۸ ق.)، حمزةبن حبیب زیات از قراى سبعه (م ۱۲۳ ق.) و کسائى از قراى سبعه
(م ۱۸۹ ق.).
د) بصره
عبدالله بن ابى اسحق (م ۱۲۹ ق.)، ابو عمرو بن علاء از قراى سبعه (م ۱۵۴ ق.)، حسن بصرى از قراى اربعة عشره (م ۱۱۰ ق.)، عاصم جحدرى (م ۱۲۸ ق.) و قتادةبن دعامه (م ۱۱۷ ق.).

البته در بوجود آمدن این اختلافات همیشه موضوع دکانداری و سو استفاده از دین نیز وجود داشته است مثلا وقتى بازار قرائت در قرن دوم و سوم رواج پیدا مى کند و در این میان عده اى از قاریان از دیگران سبقت مىگیرند و آوازه و شهرت آنان همه جا را فرا مىگیرد، گروهى دیگر نیز، که در طلب نام و نان و مقامى هستند، شهرت خویش را در انتخاب قرائتهایى نادر و مخصوص به خود مى جستند. اینان تمامی سعی خود را بر این قرار مى دهند که قرآن را به گونه اى بخوانند که دیگران نمیخوانند و البته براى قرائت خویش نیز با توجه به نقص و ایرادات ذاتی که در خود قرآن وجود دارد، دلیل تراشى نیز مى نمودند. بعضی قاریانى که به قرائتهاى شاذ و نادر روى آورده و شیفته چنین قرائتهایى گردیده اند، به احتمال زیاد تحت تاثیر این خصلت قرار گرفته و مثل بسیاری از آخوندان این زمان دین و قرآن را وسیله اى براى شهرت و کسب پول و قدرت خویش قرار داده بودند. البته در معروف شدن یک قرائت نیز سواد فرد راوی و میزان نفوذ او در مراجع قدرت و میزان مقبولیت او در مراجع دینی تاثیر زیادی داشت و در هر صورت معروفیت یک قرائت به معنای معروفیت راوی و سرکیسه کردن مردم عامی توسط آن قرائت بود. کمااینکه امروزه نیز از همین قرآن بسیاری به نان و نوا رسیده اند که شمار آن در کشور ما کم نیست .
خلاصه اینکه دامنه این اختلافات تا قرن چهارم کشیده شد و دیگر کسی را یارای آن نبود که مانند عثمان همه قرائت ها را از بین برده و یکی را جایگزین آن سازد زیرا عثمان هم خود از یاران بزرگ محمد بود و هم سایر یاران محمد بشدت از او حمایت می کردند ولی در قرن چهارم دیگر هر کسی برای خود مدعی بود و کسی هم نمی توانست ادعا کند که مثلا فلان قرائت را خود از زبان محمد شنیده است اما در این میان فردی بنام ابن مجاهد در اقدامى ضربتی ، موضوع اختلاف در قرائت قرآن را براى همیشه مسدود مى کند و با انتخاب هفت قرائت از قاریان قرن دوم هجرى و تدوین آنها در کتاب السبعه همه مدعیان روزگار خویش را، که بلافاصله از خود عکس العمل نشان مى دادند را در مقابل عمل انجام شده اى قرار مى دهد. در واقع ابن مجاهد مجبور به این کار بود .و او نمی توانست یک قرائت را بپذیرد و دیگری را رد کند و بناچار هفت قرائت را که هر کدام به نوعی مقبولیت بیشتری داشت را رسما پذیرفته و مابقی را مردود اعلام می کند

قرائت های شاذ:
همان طور که توضیح داده شد اختلاف در مورد قرآن هم به کل کتاب مربوط بود که قرآن ها در زمان عثمان یکسان گردید ولی این اختلاف بعد ها به قرآن های عثمانی هم سرایت پیدا کرد زیرا این قرآن ها هم دقیقا مانند هم نبودند و بعد از نقطه گذاری و تبدیل آن به الفبای عربی بر دامنه اختلافات افزوده شد و حتی امروزه هم، قرآن های رایج با هم اختلافاتی دارند و شبیه هم نیستند. و جالب است بدانید علمای اسلام برای تشخیص یک قرائت صحیح شرایط زیر را قرار  داده اند :
شرط اول: صحت سند قرائت. باید قرائت شناخته شده،داراى سند صحیح یکى از صحابه باشد.
شرط دوم: با رسم الخط قرآن توافق داشته باشد.
شرط سوم: با قواعد ادبى عرب توافق داشته باشد.
هرگاه قرائتى داراى این سه شرط باشد،صحیح و مورد قبول است.اگر یکى ازاین شروط را نداشته باشد غیر صحیح و مردود است.اصطلاحاً به قرائتى که فاقدشروط مذکور است،شاذ گویند.
به زبان دیگر یعنی ساختمان نوشتاری قرآن آنقدر متزلزل و دارای ابهام است که برای قرائت آن هم شرط و شروط داردکه یکی از آنها سازگاری با قواعد ادبی است ولی در آینده خواهیم دید که محمد و شاید خدای او در بسیاری از موارد در قرآن امروزی اشتباهات گرامری فاحشی کرده اند.
آیا این به ذهن انسان خطور نمی کند که با این همه آیه و حدیث که در مورد عاری از تغییر بودن قرآن دارد و مقایسه آن با سرگذشتی که مختصرا از آن دیدیم نشان می دهد که همه این آیات و احادیث دروغی بزرگ برای فریب میلیون ها انسان در گذشته و حال بوده و هست. در واقع از ابتدای تکوین دستآویزی برای استثمار انسانهای جاهل و نا آگاه بوده و هست و متاسفانه خواهد بود .

هیچ نظری موجود نیست: