۱۳۹۸ مهر ۶, شنبه

داستان تولد محمد و شکافتن طاق کسرا !




هان ای دل عبرت بین، از دیده عبر کن هان
ایوان  مدائن  را  آیینه  عبرت  دان
از آنجایی که من نه آقای مهندس و آقای دکتر و جناب پروفسور و یا مورخ و پژوهشگر و یا نویسنده و فعال سیاسی و یا کارشناس خاور میانه یا خاور  دور و نزدیک  و امثالهم که مرتب در این فضاهای مجازی و کانالهای ماهواره ای می بینیم و می شنویم، نیستم و در کودکی و نو جوانی کشاورز بوده ام و بعدش هم انواع کارهای کارگری را انجام داده ام  تا الان هم که سالیان دراز است که کارگرِ پشت فرمان نشین شده ام ولی علاقه مند به دانستن واقعیات هستم و در هر موردی که خواستم حقیقتی را بیابم آنقدر اخبار و گفته های ضد و نقیض شنیده و خوانده ام که واقعاً برایم مشکل است که بدانم کدام راست و کدام نا راست است و شناختن سره از نا سره برایم بسی دشوار و در بعضی موارد نا ممکن است، بر آن شدم که به بعضی مسائل که علاقه مندم یا حس کنجکاویم ایجاب می کند علاوه بر رصد کردن اخبار و روایات خودم هم تحقیق کنم تا شاید بتوانم به حقیقت دست یابم!
یکی از این مسائلی که سالهاست حس کنجکاوی و شکاکیِ مرا بر انگیخته بود، این جریان  شکافتن طاق کسرا به هنگام تولد محمد پسر عبدالله و پیامبر مسلمانان بود!
این را بارها از آقای رحیمیان که در محل معروف به  شیخ یدالله بود، آخوندی که پدرم مریدش بود و من هم بالاجبار اوقات زیادی از عمر کودکیم را پای منبر او گذرانده ام شنیده بودم که هنگامیکه پیامبر اسلام متولد شد طاق کسرا شکاف برداشت و در دوران کودکی من  نمی دانستم که طاق کسرا چیست و کجاست و دارای چه اهمیت و ابهتی بوده است ولی همیشه با خودم فکر می کردم که تولد یک کودک  در یک جایی از این گیتی چه رابطه ای می تواند داشته باشد با شکافتن طاق یک ایوان در جایی دیگر از این گیتی پهناور!
اولین باری که در دوران تحصیل این موضوع را شنیدم در کلاس پنجم دبستان بود که آموزگار ما  آقای میر حسنی سر کلاس درس دینی  این داستان را گفت و از همان روز من تصمیم گرفتم در اینمورد تحقیق کنم تا شاید بتوانم رابطه بین تولد یک کودک در مکه را با شکاف طاق ایوانی در جای دیگر این گیتی دریابم.
دوستان، پس از تحقیقات فراوان و خواندن سنگ نبشته ها، آهن نبشته ها، مس نبشته ها، یادگارهای روی اقاقی ها و درختان چنار و  کتب دست نویس، و ... تا کتابهای چاپ شده مدرن متوجه شدم که زمانی که محمد به دنیا می آید بخاطر اینکه سرش کمی بزرگتر از حد معمول بوده هنگام بیرون آمدن از رحم  مادرش باعث پارگی قسمت فوقانی فرج مادرش آمنه می شود و در مکه بین مردم شایع میشود که، آمنه پسری به دنیا آورد که هنگام بیرون آمدنش «طاق کُس» را شکافت!
از آنجایی که در آن روز محمد هم مانند بقیه مردم می بود این شایعه پس از چند روز از زبانها افتاد تا چهل سال بعد که محمد مدعی پیامبری شد و پس از یک دوره ده، پانزده ساله توانست خودش را به مردم تحمیل کند و از آنجا بود که مورخان بر آن شدند که تاریخ زندگانی او را به نگارش در آورند!
در ابتدا همه مورخان می نوشتند که در روز جمعه ۱۷ ربیع‌الاول، بعد از طلوع فجر، در عصر سلطنت انوشیروان، قبل از طلوع خورشید، در مكه و در خانه خود، کنار کعبه کانون خدا پرستی، دیده به جهان گشود، ولی بعد از اینکه محمد مُرد و پس از چندی مسلمانان وحشی توانستند به ایران حمله کنند و ایران را به تصرف خود در آورند، مورخان هم بر آن شدند که بجای واقعیتها به نوشتن خزعبلات و افسانه روی آورند و از جمله این نوشته سابق را که « هنگامیکه محمد متولد شد طاق کُس را شکافت» را به « هنگامیکه محمد متولد شد طاق کَسرا شکافت» تغییر دهند!
از جمله خزعبلات و کُس و شعر های دیگری که در این مورد نوشته اند اینست که:
پیامبر از یک خاندان شریف، از شاخه دودمان قریش به دنیا آمد، پدران و مادران او تا حضرت آدم، همه خدا پرست بودند. در شب تولد و هنگام تولد آن حضرت، حوادث عجیبی در جهان رخ داد
آب دریاچه ساوه در زمین فرو رفت و خشكید.
آتشكده سرزمین فارس، پس از هزار سال روشنایی خاموش شد.
در آن هنگام ایوان عظیم كاخ مدائن (كاخ شاه ایران) به لرزه درآمد و چهارده كنگره (دندانه سر دیوار) آن فرو ریخت.
آب رود سماوه (در بین كوفه) زیاد شد و به جریان افتاد و از این نوع مزخرفات فراوان نوشته اند!
=====
تا سلسله ایوان بگسست مدائن را
در سلسله شد دجله، چون سلسله شد پیچان!
ارادتمند علی بی ستاره
اسلو، ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۹
❊❊❊❊❊




هیچ نظری موجود نیست: