۱۳۸۹ شهریور ۲۸, یکشنبه

صادق هدایت

"بر گرفته از کتاب البعثته الا سلامیه از صادق هدایت:

آخر مذهب؟ آخر اسلام؟

مذهب چی‌؟ کشک چی‌؟ مگر اسلام بجز چاپیدن و آدم کشی‌ است؟ همه قوانین آن برای یک وجب جلو آدم و یک وجب عقب آدم وضع شده. یادت رفت قوت لایموت مرام اسلام را چطور شرح داد که:
<< یا مسلمان بشوید و از روی کتاب زبدهٔ النجاسات عمل کنید و یا میکشیمتان و یا خراج بدهید!>>؟ این تمام منطق اسلام است، یعنی‌ شمشیر برنده و کاسه گدایی. اخلاق و فلسفه بهشت و دوزخ آن را هم که یادت هست که تاج چه میگفت؟
<< در آن دنیا، به مسلمان فرشته‌ای میدهند که پایش در مشرق و سرش در مغرب است. به اضافه هفتاد هزار شتر و قصری که هفتاد هزار اتاق دارد.>> من حاضرم اعمال شاقه بکنم و به من این فرشته را ندهند که نمیتوانم سر و تهش را جم و جور بکنم. اگر بنا بشود به هفتاد هزار شتر رسیدگی بکنم، در دنیای دیگر شتر چران خواهم شد. آن قصر را هم اگر روزی یک اتاقش را جارو بزنم، تازه در آن دنیا جاروکش میشوم. در صورتی‌ که همه خانم‌های خوشگل و دختر‌های اروپایی در دوزخ هستند و اگر ماهیت اشخاص عوض میشود، پس آنها ربطی‌ با این دنیا ندارند و مسول کردار و رفتار سابق خودشان نخواهند بود.
مگر این همه فلاسفه و علمای اروپایی در مدح اسلام کتاب ننوشته اند؟ آنها را چه می‌گویی؟
آن هم برای سیاست استعماری است. این کتاب دستوری است که برای خر نگه داشتن ما شرقی‌‌ها تالیف میکنند تا بهتر سوارمان بشوند. کدام زهر، کدام افیون بهتر از فلسفه قضا وقدر و قسمت جهودها و مسلمانان مردم را بی‌ حس و بی‌ ذوق و بداخلاق می‌کند؟ یک نگاه به نقشه جغرافیایی بینداز، همه ملل اسلامی توسری خور، بدبخت، جاسوس، دست نشانده و مزدور هستند. ملل استعماری برای به دست آوردن دل آنها و یا تفرقه انداختن بین هندو و مسلمان، به نویسنده های طماع زرپرست وجه نقد میدهند تا این ترهات را بنویسند.
کدام تمدن؟ تمدن عرب را میخواهی؟ کتاب شیخ تمساح، <<آثار الا سلام فی‌ الا نهار>> را بخوان که همه‌اش از شیر شتر و پشکل شتر و عبا و کباب سوسمار نوشته است. باقی‌ دیگرش را را هم ملل مقهور از پستی خودشان ساخته و پرداخته و به دوم عربها بسته اند. چرا همین که ممالک متمدن عرب را راندند، دوباره رجوع به اصل کرد و با چپی‌ اگالش، دنبال سوسمار دوید؟
پس اینهمه جانماز آب کشیدن، این همه عوام فریبی برای چه بود؟ مرحوم ابوی خدا بیامرز از آن آخوندهای بی‌ دین بود؛ همیشه به ترکی‌ میگفت: <<ای مو سولمان قارداش! سنین ایاقین هارا چاتدی که پخ چخارتمادی؟>> یعنی‌‌ای برادر مسلمان تو پایت را کجا گذاشتی‌ که آنجا را به گوه نکشیدی؟......."

هیچ نظری موجود نیست: