راستی دیشب دوباره هم برایم از طرف خدا آیه نازل شد.
این بار دوم است که خدا برایم فرشته می فرستد.
زمان صدور نیمه شب.
محل صدور: حمام منزلم
دیشب نم نم داشتم در حمام آواز می خواندم که دیدم یکی دارد تق تق در می زند، من اول خیال کردم که عیال بنده است، که دارد در می زند، و شاید دوباره باز همسایه ها پلیس آورده اند تا از من شکایت کنند بخاطر خوش صدائی در حمام، اما دیدم که نه خیر صدای در زدن مثل عیالم وحشیانه نیست، مثل آدم در می زنند، و با پا هم در نمی زنند، صدای فحش هم توی تق تق ها نیست، و فوری شصتم خبردار شد که نه بابا انگار که یک آدم دارد در می زند، و تق تق ها انسان مانند هستند، و ترسم فرو ریخت و در را گشودم.
بله فرشته خداوند بود، و وارد حمام شد و برایم دستورالعمل آورده بود که الان برایتان می خوانم. دیگه سؤال هم نکنید که بین من و فرشه بال دار چه گذشت. اصلا شما چه کار دارید به امور شخصی فرستادگان خدا؟ که هی پچ پچ می کنید در امور خصوصی رسلان، هی دخالت می کنید، ها؟ مگر خودتون خار و مادر ندارید، بی تربیت ها... شما به آیه توجه داشته باشید نه به فضولی در امور فرستادگان خدا...چقدر فضولند این امت واقعا...
خلاصه فرشته این آیه ها را آرام آرام در گوشم نجوا کرد:
"" ای مارشال جون، قربان هیکلت برم، بدرستیکه خدا مرا فرستاده تا با تو سخن به لطافت بگویم، که بروی در آمریکا، و به فرعون بگوئی که یا بما ایمان بیاور و لا ما شما را با سه حرکت نابود می کنیم.
به فرعون بگو ای سید حسین، بارک الله، آفرین، این بود عهدی و میثاقی که با تو بستیم؟ ما ترا برگزیدیم تا به مردم نیکی کنی و حالا گردن کلفت شدی مرد دراز بی خیر؟ حالا شدی همان موش بوش؟
بگو بارک الله ، خدا می گوید که تو پنداشته ای که خدا کره خر است و نمی فهمد ها؟ باشه یک دهنی ازت سیرویس بکنیم که حال کنی. جرررت میدیم، هر آینه ترا در آتش می اندازیم، زبانت را از داخل کفش هایت در می آریم بیرون و تو هی فریاد می زنی پلیز مای شوز، اما خدا که انگلیسی نمی فهمد بیسواد...
بعد یکمرتبه فرشته غیب شد و فقط صدای ماهیتابه را شنیدم به کله ام، و حالم را جا آورد، بله عیالم دستم را گرفت و در داخل رختحواب مرا بشدت پرتاب نمودند ...
این بار دوم است که خدا برایم فرشته می فرستد.
زمان صدور نیمه شب.
محل صدور: حمام منزلم
دیشب نم نم داشتم در حمام آواز می خواندم که دیدم یکی دارد تق تق در می زند، من اول خیال کردم که عیال بنده است، که دارد در می زند، و شاید دوباره باز همسایه ها پلیس آورده اند تا از من شکایت کنند بخاطر خوش صدائی در حمام، اما دیدم که نه خیر صدای در زدن مثل عیالم وحشیانه نیست، مثل آدم در می زنند، و با پا هم در نمی زنند، صدای فحش هم توی تق تق ها نیست، و فوری شصتم خبردار شد که نه بابا انگار که یک آدم دارد در می زند، و تق تق ها انسان مانند هستند، و ترسم فرو ریخت و در را گشودم.
بله فرشته خداوند بود، و وارد حمام شد و برایم دستورالعمل آورده بود که الان برایتان می خوانم. دیگه سؤال هم نکنید که بین من و فرشه بال دار چه گذشت. اصلا شما چه کار دارید به امور شخصی فرستادگان خدا؟ که هی پچ پچ می کنید در امور خصوصی رسلان، هی دخالت می کنید، ها؟ مگر خودتون خار و مادر ندارید، بی تربیت ها... شما به آیه توجه داشته باشید نه به فضولی در امور فرستادگان خدا...چقدر فضولند این امت واقعا...
خلاصه فرشته این آیه ها را آرام آرام در گوشم نجوا کرد:
"" ای مارشال جون، قربان هیکلت برم، بدرستیکه خدا مرا فرستاده تا با تو سخن به لطافت بگویم، که بروی در آمریکا، و به فرعون بگوئی که یا بما ایمان بیاور و لا ما شما را با سه حرکت نابود می کنیم.
به فرعون بگو ای سید حسین، بارک الله، آفرین، این بود عهدی و میثاقی که با تو بستیم؟ ما ترا برگزیدیم تا به مردم نیکی کنی و حالا گردن کلفت شدی مرد دراز بی خیر؟ حالا شدی همان موش بوش؟
بگو بارک الله ، خدا می گوید که تو پنداشته ای که خدا کره خر است و نمی فهمد ها؟ باشه یک دهنی ازت سیرویس بکنیم که حال کنی. جرررت میدیم، هر آینه ترا در آتش می اندازیم، زبانت را از داخل کفش هایت در می آریم بیرون و تو هی فریاد می زنی پلیز مای شوز، اما خدا که انگلیسی نمی فهمد بیسواد...
بعد یکمرتبه فرشته غیب شد و فقط صدای ماهیتابه را شنیدم به کله ام، و حالم را جا آورد، بله عیالم دستم را گرفت و در داخل رختحواب مرا بشدت پرتاب نمودند ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر