متن کامل سخنرانی محمدرضا شاه پهلوی در مقابل آرامگاه کوروش
مورخ ۲۰مهر۱۳۵۰ خورشیدی
کورش !
شاه بزرگ،
شاه شاهان،
شاه هخامنشی،
شاه ایران زمین،
از جانب من، شاهنشاه پیزوری و توخالی ایران،
و از جانب بادنجون دور بشقاب چینها و بله قربان گویان من،
بر تو درود باد.
در این لحظه پرشکوه تاریخ ایران، من و همه بادنجون دور بشقاب چینها و بله قربان گویان، همه فرزندان این شاهنشاهی کهن که دوهزار و پانصد سال پیش بدست تو بنیاد نهاده شد، در برابر آرامگاه تو سر ستایش فرود میآوریم و با کمال تأسف خاطره فراموش نشدنی تو رابه یک آخوند هندی شپشو واکذار میکنیم!
همه ما(من و بادنجون دور بشقاب چینها و بله قربان گویان) در این هنگام که ایران با افتخارات کهن دارد وداع میکند و سرزمین ترا که قهرمان جاودان تاریخ ایران بودی و بنیانگذار کهنسال ترین شاهنشاهی جهان و آزادی بخش بزرگ تاریخ بودی به یک مشت عربزاده ولدالزنای تازی وا میگذاریم و گور خود را از اینجا گم میکنیم.
کورش
ما امروز در برابر آرامگاه ابدی تو گرد آمدهایم تا بتو بگوئیم:
آسوده بخواب که ما هر چه توانستیم چاپیدیم و حالا هم داریم فرار را بر قرار ترجیح داده و فلنگ را می بندیم.
و برای نگاهبانی میراث پرافتخار تو ما که عرضه اش را نداشتیم و هیچ گوهی نتونستیم بخوریم.
به حضرت عباس قسم که آن پرچمی را که تو دوهزار و پانصد سال پیش برافراشتی ما نتوانستیم بر افراشته و در اهتزاز نگاه داریم و آنرا به یک مشت تازی گدا گشنه واگذار کردیم تا مارک تازیان را بر آن بزنند.
سوگند یاد میکنیم به امام هشتم که بزرگی و سربلندی این سرزمین را بعنوان ودیعهای مقدس که گذشتگان ما به ما سپردهاند با این بی اراده گی که ما داشتیم نتوانستیم از عهده نگهداری اش بر آییم و بالاجبار آنرا به خونخواران وحشی تازی می سپاریم. و این کشور را از بلندترین قله های تاریخ به پسترین کشور جهان مبدل خواهیم کرد و سرشکسته و حقیرانه آنرا به وارثان دین لجن محمدی واگذار میکنیم.
سوگند یاد میکنیم به ریش پر خون حبیب ابن مظاهر که سنت بشر دوستی و نیک اندیشی را که تو اساس شاهنشاهی ایران قرار دادی با سنن وحشیانه و ضد بشری محمد وحشی و بچه باز جایگزین کنیم و آنگاه برای مردم جهان پیام آور رعب و وحشت و جنایت خواهیم بود.
در این بیست و پنج قرن، کشور تو و کشور من، شاهد سهمگین ترین حوادثی شد که در تاریخ جهان برای ملتی روی دادهاست، و با اینهمه هرگز این ملت در برابر دشواریهای گران سر تسلیم فرود نیاورد ولی دیگر چاره ای نیست چون این تو بمیری با اون تو بمیری ها فرق می کنه.
در طول دوهزار و پانصد سال، هر وجب از خاک این مرز و بوم با خون دلیران و جانبازان ایران زمین آبیاری شد، تا ایران همچنان زنده و سربلند بماند، بسیار کسان بدین سرزمین روی آوردند تا آن را از پای در آورند، اما همه آنان رفتند و ایران بر جای ماند و در همه این مدت، علیرغم تیرگیها، این سرزمین فروغ جاودان همچنان تجلی گاه اخلاق و کانون ابدی اندیشه باقی ماند. اکنون ما در اینجا گرد آمدهایم تا با شرمندگی به تو بگوئیم که :
پس از گذشت بیست و پنج قرن، امروز دیگر دوران پر افتخار تو و نام ایران در سراسر گیتی با احترام و ستایش بسیار در آمیخته نخواهد بود.
امروز نه فقط همانند عصر تو، ایران در صحنه پر آشوب جهان پیام آور آزادگی و بشر دوستی و پاسدار والاترین آرمانهای انسانی نیست بلکه پیام آور شر و کینه و نفرت که همانا سنت محمد تازی است خواهد بود.
مشعلی که تو بر افروختی و در طول دو هزار و پانصد سال هرگز در برابر تندبادهای حوادث خاموش نشد، امروز بدست شاهنشاه نالایق و بی عرضه و خودپرست خاموش میشود و حالا حالاها هم چشم اندازی برای دوباره روشن کردنش نیست.
کورش !
شاه بزرگ،
شاه شاهان،
آزادمرد آزادمردان و قهرمان تاریخ ایران و جهان،
اگه ممکنه بر پا خیز که ایران زمین پادشاهی همچون ترا لایق است نه بزدل ترسو و نا لایقی هم چون مرا.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر