۱۳۸۹ آذر ۱۶, سه‌شنبه

مرغ زیرک در اوین

هادی خرسندی
شنیدم بلبل از ده قهر کرده

ز بستان رفته جا در شهر کرده
صدایش چون نباید دربیاید

فقط در دل ترانه میسراید
تلفن زد اخیراً گل به بلبل

که آنجا را نکن دیگر تحمل؟
بیا برگرد سوی آشیانه

بزن چهچه، بخوان اینجا ترانه
تو از وقتی که میل شهر کردی

به گل ها زندگی را زهر کردی
بیا نزدیک ما جان گل رز

شبی را باش مهمان گل رز
بیا پهلوی ما مرگ شقایق

ولو شو روی گلبرگ شقایق
بیا اینجا شبی همراز من باش

شب دیگر کنار نسترن باش
به نیلوفر بگو پیشت بماند

برایت شعر پوران را بخواند
گل پامچال بیاید این حوالی

بخواند بهر تو شعر شمالی
گل یخ میزند بهرت جوانه

ترا گرما دهد در آشیانه
گل مریم بیفتد روی پایت

خودش را میکند پرپر برایت
چه حیفت شد که ما را ترک کردی

همان بهتر که فوری باز گردی

***
جوابش داد بلبل که کجائید

شب جمعه ملاقاتم بيائید!

اگرچه گشته بودم لال ِ کامل

که با چهچه نيفتم توي مشکل
ولی جیک ام درآمد بی مجوّز!

به يک جيک رد شدم از خط قرمز
وزارتخانه با من کرد کاری

که خود را زرد کردم چون قناری!
کنون کنج قفس، توی اوینم

ميان دوستان نازنینم!
به ديدارم قدم کردند رنجه

چه زندانبان، چه مأمور شکنجه
زده حلقه به دورم گرد تا گرد

همه استاد و تنها بنده شاگرد
همه اهل دعا، اهل طهارت

همه در بازجوئی با مهارت!
تماماً ذوب در امر ولايت

خصوصاً حل شده در بول و غايط
همه البته با من مهربانند

فرشته گان دور از آسمانند
مرا زير نظر دارند دائم

که راحت باشم از شر مزاحم!
من اینجا انفراداً شاد هستم

میان این قفس آزاد هستم
به گل ها یک به یک برسان سلامم

بگو من ذوب در فقه امامم
منم من بلبل الله اکبر

که با عشق نبوت ميزنم پر
چو میخواهم بدانم از شما حال

ز توضیح المسائل میزنم فال
گل سرخم!، ولاکن کو حجابت

نذار شیطون بیاد هر شب بخوابت
بنفشه! بی وضو هرگز نمانی

توی باغچه نمازت را بخوانی
معاذالله! نیلوفر کجا رفت؟

ایشاللا مسجد نیلوفرا رفت
آهای آفتابگردون! تو حیا کن

برو در سایه، پائین را نگا کن
نذارین آمه ریکا هَجمَه باشه

خدا ناکرده این نهضت بپاشه
شقایق! اسم تو داره خجالت

بوی خوبم میدی ارواح خالت
همه باید که ظرف نیم ساعت

بجوئید از چنین بوها برائت
همه باید که بوتان گند باشه

امام از عطرتون خرسند باشه!
آهاي شب بو، نکن بوي خودت خوش

بده بو مثل پيف پاف و مگس کش
آهای ارکیده، داوودی، آهای یاس

نخواین فردا بیام با قیچی و داس
به قرآن میزنم از بیخ و ریشه

که در پژمردگی باشین همیشه
چي بود اسم شما؟ گفتي قَرنفُل

نه! خرزهره قشنگه واسه ي گل
اونم البته رنگش جلف و لوسه

ولي از اون سبکتر تاج خروسه
آهاي ميمون، نگويم اين به هرکس

رئيس جمهور گل هائي از اين پس
نگير ژست هاي طاغوتي شکوفه

بيفت يک گوشه اي مثل علوفه
آهاي غنچه، جوون خوب نيست، مُسن باش

به رنگ و بو اگر ميشه پهن باش
آهای سنبل! نگی بازم بهاره

سر هفت سین نمیشینی دوباره
گلایول! هست دمب تو اضافی

توی هر شاخه یک گل هست کافی
همه تونم زیادی غنچه دارین

جای غنچه فقط خار دربیارین
و ضمناً میکنین حتماً رعایت

ازین جمعه اصول بول و غایط
بلانسبت خلا گر میره سوسن

به پای چپ بشه وارد خصوصاً
آهاي کوکب، تو هم تقليد از او کن

پيازت را در آب کر فرو کن
اگر آب گير نميآورده لاله

کلوخ برداره منباب ازاله
***
چو بلبل داد دستورات کامل

به سر بنهاد توضيح المسائل
وزان پس کرد مضحک قارقاري

گه گوئي زاغ بوده روزگاري
کمي قُد قُد کمي هم بقبقو کرد

سپس مثل خروس قوقولي قو کرد
گلو تر کرد و آبي در قفس خورد

صداي گوسفند از خود درآورد
پس از آن اندکي تقليد خر کرد

به اين معني که بلبل عُروعر کرد
به اين ترتيب پيش پاسداران

پيام خويش را دادي به ياران
که يعني دوستان بي شبهه و شک

نخواهد مکتبي شد مرغ زيرک!
دو روزي چرخ اگر بر کام اينهاست

وليکن عاقبت آزادي از ماست!

هیچ نظری موجود نیست: