از هادی خرسندی
به مناسبت روز کورش بزرگ، اين سروده را يکبار ديگر تقديم هموطنان ميکنم:
ايرانيم و شاه و خميني ثمراتم
ایرانیم و شاه و خمینی ثمراتم
من عامل تکثیر ژن این حضراتم
من عامل تکثیر ژن این حضراتم
انگار که آن شب که سرشتند گلم را
مانده می آنها ته پیمانهی ذاتم
مانده می آنها ته پیمانهی ذاتم
من مبدأ تاریخم و توضیح مسائل
من مایهی پیدایش فرهنگ لغاتم
من مایهی پیدایش فرهنگ لغاتم
با هوشترین ملت منظومهی شمسی
من هستم و انگشتنما بین کراتم
من هستم و انگشتنما بین کراتم
گه زادهی خردادم و گه مردهی مرداد
مبنای شب و روز بود مرگ و حیاتم
مبنای شب و روز بود مرگ و حیاتم
گه دایره-دنبکزن ایام سرورم
گه گریه کن تعزیهی شام وفاتم
گه گریه کن تعزیهی شام وفاتم
گه فاتح و پیروز و پِر و فول و برنده
گاهی کُت و سگمارس و کتک خورده و ماتم
گاهی کُت و سگمارس و کتک خورده و ماتم
گه سنتیام، شیرهی سوهان قمام من
گه شیک و مدرنم، شکلاتم، شکلاتم
گه شیک و مدرنم، شکلاتم، شکلاتم
گه تا به فلک فاصله دارم ز خرافات
گاهی بپرد جت به هوا با صلواتم
گاهی بپرد جت به هوا با صلواتم
گه کافر و بیدینم و لائیک و سکولار
گه غسلکنان در طلب خمس و زکاتم
گه غسلکنان در طلب خمس و زکاتم
ایرانیم و مظهر تفریطم و افراط
گه قطرهچکانم به مثل، گاه قناتم
گه قطرهچکانم به مثل، گاه قناتم
بخشم به طرف گاه سمرقند و بخارا
گه فکر پسانداز نخ لای نباتم
گه فکر پسانداز نخ لای نباتم
استاد فنونم همه، جز فن تعادل
کشتی بلدم، بیخبر از آکروباتم
کشتی بلدم، بیخبر از آکروباتم
کارم ز تعارف بکشد سوی تملق
پیدا نبود سرّ ضمیر از وجناتم
پیدا نبود سرّ ضمیر از وجناتم
هم صاحب سهم گوگل و سیسکو و ای.بِی
هم یار فلسطین ز زمان عرفاتم
هم یار فلسطین ز زمان عرفاتم
گه سوی فضا میروم و شیرزنم من
گه زائر شامات و گدای عتباتم
گه زائر شامات و گدای عتباتم
گه از دل آتش گذرم همچو سیاوش
گه فکر گذشتن ز پل نحس صراطم
گه فکر گذشتن ز پل نحس صراطم
تاریخ نوشته است که من دشمن خویشم
تقصیر خودم بوده تمام تلفاتم
تقصیر خودم بوده تمام تلفاتم
خواهند اگر حکم قتالم بنویسند
من خود قلم و خود ورق و نیز دواتم
من خود قلم و خود ورق و نیز دواتم
باری مگر آینده بسازم ز گذشته
اکنون که شده تجزیه تحلیل صفاتم
اکنون که شده تجزیه تحلیل صفاتم
بینایم و ناظر به عبودیت کورم
آقایم و مقهور اقلّیت لاتم
آقایم و مقهور اقلّیت لاتم
بیدارم و در فکر گروه هپروتم
هشیارم و دلواپس جمع هپراتم
هشیارم و دلواپس جمع هپراتم
هربار به یک واقعهای سوخت فیوزم
زیرا که بهم ریخته بود آمپر و واتم
زیرا که بهم ریخته بود آمپر و واتم
من وارث وارونهی دارائیِ خویشم
نفت است که انداخته در این ظلماتم
نفت است که انداخته در این ظلماتم
از خاک وطن لاله دمیدهست فراوان
وقت است که گندم دمد از خاک فلاتم
وقت است که گندم دمد از خاک فلاتم
آماده نباشم به دموکراسی کامل
یکذرّه دمو هستم و یکخرده کراتم
یکذرّه دمو هستم و یکخرده کراتم
ایرانیم و هیچ حقوق بشرم نیست
هرچند خودم مبتکر این کلماتم
هرچند خودم مبتکر این کلماتم
ایرانیم و اهل دل و کاشف الکل
من شاعر ابیات میان قطراتم
من شاعر ابیات میان قطراتم
ایرانیم و عاشق زیبائی انسان
دلدادهی مرد و زن شیرین حرکاتم
دلدادهی مرد و زن شیرین حرکاتم
ایرانیم و وارث شیرینی طنزم
قندم، عسلم، نیشکرم، توت هراتم
قندم، عسلم، نیشکرم، توت هراتم
هادی! همه شب فکر وطن بودم و افسوس
وقت سحر از غصه ندادند نجاتم!
وقت سحر از غصه ندادند نجاتم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر